نـشـــــــاط: August 2004

Monday, August 09, 2004

تعیین حدود و تایم اوت (وقفه)

س: کودک نوپای من از من حرف شنوی ندارد، او بچه های دیگر را تهدید می کند، اشیا را پرت می کند، گاز می گیرد و کتک می زند، چه طور می شود او را از این رفتار بازداشت؟

ج: آیا به نظرتان می رسد که کودک نوپای شما می خواهد همه ی اصول و قوانینی که شما برای او وضع می کنید نقض کند؟ آیا او کودکان همبازیش را کتک میزند و هل می دهد؟ آیا او همه ی اصول ایمنی را زیر پا می گذارد؟ بله، البته که همین طور است! این ها همان چیزهایی هستند که تصور می شود هر بچه ای در سن او انجام بدهد! ( اگر کودک نوپای شما چنین نمی کند شما باید خود را سرزنش کنید!) اگرچه چنین رفتارهایی والدین را آشفته می کند، اما باید به طرز تلقی کودک توجه کرد. از دید او تمام جهان متعلق به اوست، همه به خاطر منافع اوست که وجود دارند. اگر کسی سر راه اوست، باید از سر راه برش دارد!
بچه ای که این طور فکر می کند هیچ مشکلی ندارد. این غریزه ی بقا است، روشی است که کودک شما به مدد آن از رشد و بزرگتر شدن خود اطمینان می یابد. بچه های حیوانات برای غذا و قلمرو با یکدیگر می جنگند، چرا کودک شما نباید چنین کند؟ گرچه انتظار می رود از یک نوپا چنین رفتاری سر بزند اما قطعا وقتی او بزرگترشود قابل قبول نیست.از این جا است که قاعده ی وضع محدودیت ها لحاظ می شود. این قاعده ی تربیتی مهمی است که والدین در این سن باید آن را درک کنند. اینکه شما مایلید به کودک نوپای تان بیاموزید که به چه حدود و قوانینی احترام بگذارد به وضع مجموعه ای از محدودیت ها منجر می شود؛بعضی قوانین مثل «تنها در خیابون نـَدو» یا «کسی را کتک نزن». توجه کنید که کودک در این سن هنوز آمادگی اطاعت از
قوانین را ندارد، به این دلیل ساده که ذهن او هنوز نمی تواند درک کند که نقض قوانین پیامدهایی دارد. برای درک پیامدِ یک مساله، ذهن فرد بالغ قادر است یک فرایند سه مرحله ای را به این منظور طی کند. 1- کسی را کتک نزن. 2- اگر کسی را کتک بزنم تنبیه خواهم شد. 3- بنابراین کسی را کتک نمی زنم. این روند کاملا معنی دار است، نه؟ بله، البته برای ذهن ما معنا دار است. اما یک کودک نوپا نمی تواند این روند استدلال و استنتاج را تا مرحله ی سوم طی کند. کودک شما احتمالا می تواند درک کند که شما به او گفته اید " کسی را کتک نزن" ، و این که اگر کسی را کتک بزند تنبیه خواهد شد، اما ذهن کوچک و رشدنایافته ی او قادر به این استنتاج نیست که: " بنابراین، من دیگر کسی را کتک نخواهم زد چون دوست ندارم تنبیه شوم".
با تکرار چرخه ی مکرر و خسته کننده ی اجبار و تحمیل قوانین، شما نهایتا سومین مرحله در فرایند فوق را به کودک تان می آموزید. او ممکن است آن را طی تنها چند ماه یا حدود یک سال بیاموزد. اما وقتی شما بارها و بارها این قوانین را با زور اجرا می کنید شما در حقیقت اجازه می دهید که ذهن کوچک او فرایند فوق را آن قدر تکرار کند تا زمانی که به حدی رشد کند که به قوانین احترام بگذارد و از آن ها اطاعت کند. این مساله ما را به یک اصل بسیار مهم تربیتی رهنمون می شود.

درگیری تان را خردمندانه انتخاب کنید
در این سن کودکان نوپا قادر نیستند از همه ی قوانین پیروی کنند، قوانین مرتبط با اصول ایمنی، رفتار اجتماعی، و زندگی خانوادگی و نظایر این ها. اگر شما سعی کنید یک کودک هجده ماهه را مجبور کنید که از تمام قوانینی که انتظار دارید یک کودک سه ساله از آن ها پیروی کند؛ متابعت کند، در این صورت شما تمام روز را به تنبیه فرزندتان خواهید گذراند. کودک شما پیروی از قوانین را نخواهد آموخت؛ بلکه تنها می آموزد که دنیا مملو از جنگ و تنبیه است. ما به شما پیشنهاد می کنیم که قوانینی که احساس می کنید اهمیت بیشتری دارند انتخاب کنید و تصمیم بگیرید که کدام قوانین و حدود ارزش دعوا ومرافعه ندارند. برای مثال، شاید این مساله مهم باشد که کودک شما بیاموزد که نباید در خیابان دستش را از دست شما جدا کند و به خیابان بدود، یا نباید با اشیاء سخت به شیشه های در و پنجره بکوبد. این ها قوانین تقریبا مهمی هستند. اگرچه اگر کودک نوپای شما بخواهد با اسباب بازی پلاستیکی اش به دیوار بکوبد، یا در دالان بی خطر منزل تان دستش را از شما جدا کند و بدود؛ ممکن است کمی برای شما ناراحت کننده باشد یا از نظر ایمنی کمی احتمال خطر باشد، اما احتمالا ارزش کشمکش ندارد. در حقیقت وقتی شما به او اجازه می دهید که آزادانه در اطراف گشت بزند، چیزهای تازه را امتحان کند، سر و صدا راه بیندازد و کمی شلوغ و نامرتب باشد؛ شما به ساده گی به او اجازه داده اید که یک کودک نوپا باشد( چنان که هست). چیزهای کوچک و کم اهمیت را فراموش کنید و توجه تان را به مسائل مهم تر معطوف کنید. در این صورت، شما به جای ادب کردن کودک تان، وقت بیشتری خواهید داشت که صرف بازی کردن با او خواهید کرد.


تایم اوت
تایم اوت یکی از انواع رایج تأدیب است، و جایگزین مناسبی برای تنبیه بدنی است. به زبان ساده تایم اوت یعنی این که شما کودک تان را از موقعیتی که رفتار ناشایست از او سرزده دور می کنید و او را مجبور می کنید که برای مدت کوتاهی در جای دیگری بماند. یک دقیقه تایم اوت به ازای هر سال از سن کودک مناسب است.
جاهایی که برای گذاشتن کودک در موقع تایم اوت مناسب اند عبارت اند از: صندلی، تخت، اتاق خواب، راه پله. نکته ی مهم دور نگه داشتن کودک از وضعیتی است که قبلا در آن قرار داشته. اکثر کودکان نوپا، در جایی که شما آن ها را برای تایم اوت گذاشته اید نمی مانند. نگه داشتن آنها در آغوش یا روی پاهای تان در زمان تایم اوت می تواند جایگزین مناسبی باشد. گرچه این کار شباهت چندانی به تنبیه ندارد، اما اگر آن ها را با تندی از محلی که در آن مشغول بازی بوده اند دور کنید و روی پای تان بگذارید ممکن است معترض شوند. وقتی کودک را در موقعیت تایم اوت قرار دادید به ساده گی به او بگویید " کسی را کتک نزن، این کار درستی نیست" یا هر تخلفی که کرده به او گوشزد کنید.
آیا اِعمال تایم اوت به یک کودک 18 ماهه رفتارهای ناشایست او را تغییر یا کاهش خواهد داد؟ احتمالا، خیر! می پرسید پس چرا باید این کار را بکنیم؟ به دلایلی که زیر عنوان " تعیین حدود" شرح دادیم. سرانجام کودک شما به اندازه ای از لحاظ ذهنی رشد خواهد کرد که شروع به تبعیت از قوانین بکند. تایم اوت دادن در سنین
نوپایی او را در این هدف یاری خواهد کرد.

منبع: www.askdrsears.com

تغذیه ی کودکان نوپا

غذا دادن به کودکان نوپا اغلب کارپرزحمتی است! آن ها اغلب ریزه خور ( ناخنک زن) هستند، به خوردن غذاهای جدید تمایلی شان نمی دهند، و عموما به نظر می رسد که زیاد غذا نمی خورند. برای طراحی رژیم غذایی کودک نوپای خود، دانستن این مساله به شما کمک خواهد کرد که کودکان نوپا بسیار کمتر از آن چیزی که شما فکر می کنید نیاز به غذا دارند. به خاطر بسپارید که کودکان نوپا به سرعت سال اول زندگی خود رشد نخواهند کرد، بنابراین انرژی کمتری نیاز دارند ( منظور مقدار انرژی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن است) و اشتهای کمتری هم دارند. بنابراین اگر کودک شما فعال و سالم است و رشدش طبیعی است به این معنی است که احتمالا او به اندازه یکافی غذا می خورد. رشد طبیعی و فعال و سالم بودن کودک، همچنین میتواند مانع از اشتباهات رایج نظیر موارد زیر شود:
الف- نوشاندن بیش از چهارصد و هشتاد تا هفتصد و بیست سی سی شیر در روز.
ب- نوشاندن بیش از صد و بیست تا صد و هشتاد سی سی آب میوه در روز.
ج- اجازه دادن به کودک برای پر کردن شکمش با شیرینی و هله هوله
د- وادرا کردن کودک به خوردن در زمانی که گرسنه نیست
ه- دادن وعده های غذایی خیلی بزرگ.
هر وعده برای کودک نوپا به طور متوسط یک چهارم مقدار هر وعده ی غذایی بزرگسالان است. بنابراین اگر از غذاهای آماده استفاده می کنید بدانید که معمولا مقداری که برای هر وعده ی غذایی بر روی برچسب های مواد غذایی آماده ذکر شده مناسب بزرگسالان است.

هرم غذایی کودکان نوپا
برای کودکان نوپا هرم غذایی وجود ندارد. هرم غذایی کودکان، برای کودکان بین دو تا شش سال است، اما شما می توانید از آن به عنوان راهنمای تغذیه ی کودک نوپای خود کمک بگیرید، شامل شش سهم غلات و حبوبات،سه سهم سبزیجات، دو سهم میوه جات، دو سهم شیر و گروه لبنیات، دو سهم گوشت و پروتئین ، و میزان محدودی چربی و شیرینی. فقط به خاطر بسپارید که مقدار هر واحد غذایی برای کوچکترها کمتر است و حدود نصف هر سهم غذایی از هرم غذایی کودکان ( 2-6 سال) و یک چهارم هر سهم غذایی بزرگ سالان است.

اصول رژیم غذایی کودکان نوپا
اگرچه شما معمولا مقدار کالری دریافتی کودک را محاسبه نمی کنید، اما دانستن مقدار کالری مورد نیاز کودک می تواند به شما کمک کند که رژیم غذایی مناسبی برای او طراحی کنید و مطمئن باشید که کودک به اندازه ی کافی غذا خورده. متوسط کالری نیاز کودک نوپا حدود هزار و سیصد کالری در روز است. کودکان بزرگتر کمی بیشتر و کوچکترها کمی کمتر انرژی(کالری) نیاز دارند. یک قاعده ی و خوب این است که نوپا به ازای هر اینچ قد به چهل کالری انرژی نیاز دارد ( یعنی حدودا شانزده کالری به ازای هر یک سانتیمتر قد(
در مورد میزان شیر و آب میوه دریافتی به این نکات توجه داشته باشید:الف- سیصد تا چهارصد و پنجاه و پنج کالری از شیر گاو که حدود چهارصد و هشتاد تا هفتصد و بیست سی سی می شود( یا مقداری مشابه از شیر مادر که با حدود دو تا سه بار در روز تغذیه از شیر مادر حاصل می شود) به خاطر بسپارید که برای بچه های زیر دو-سه سال از شیر کم چرب استفاده نکنید و بیش از این مقادیر نیز به کودک شیر ندهید. اگر کودک شما یک و نیم لیتر شیر در روز بخورد، بیش از نهصد کالری از انرژی(کالری) مورد نیازی را فقط از شیر تامین کرده که حدود هفتاد در صد کل انرژی(کالری) مورد نیاز اوست. ب- شصت تا نود کالری از آب میوه. از این مقادیر هم تخطی نکنید.اگر کودک شما دو تا سه لیوان بزرگ با ظرفیت سیصد سی سی آب میوه در روز بنوشد( یعنی کلا حدود ششصد تا نهصد سی سیدر روز)، در حدود سیصد تا چهارصد و پنجاه کالری بیشتر از نیاز دریافت کرده.معمولا مشاهده می شود که کودکانی که زیاد غذا نمی خورند، کودکانی هستند که چهار لیوان شیر و سه لیوان آب میوه در روز می خورند. این میزان مایعات بالغ بر هزار و سیصد و پنجاه کالری انرژی ایجاد می کند، که احتمالا بیش ازنیاز کودک در طول یک روز است، بنابراین تعجب آور نیست اگر چنین کودکی میل به غذاهای دیگر نداشته باشد و گرسنه نباشد.حالا اگر فرض کنیم شما به قدر کافی به کودک تان شیر و آب میوه میدهید، حدود پانصد و پنجاه تا نهصد و پنجاه کالری دیگر را بین سه وعده و دو میان وعده تقسیم کنید. اگر شما مقدار کالری موجود در غذاهایی که معمولا کودکان می خورند بدانید، طراحی رژیم مناسب چندان مشکل نیست:
الف- پنیرامریکایی ( یک قطعه)=45 کالری
ب- سیب( نصف یک سیب کوچک)=40 کالری
ج- موز( نصف موز)= 50 کالری
د- نان ( نیم تا یک قطعه)= 20-40 کالری
هـ- فرنی ( یک چهارم تا نصف لیوان)= 40-8- کالری
و- فیله مرغ ( سه تا 6 قطعه) =105 تا 210 کالری
ز- تخم مرغ( نصف تا یک عدد)=35-70 کالری
ح- سوسیس(نصف تا یک عدد)= 60-120 کالری
ط- بستنی ( نیم لیوان )= 135 کالری
ی- ماست ( یک سوم لیوان )= پنجاه کالری
س- سبزیجات ) یک قاشق غذاخوری به ازای هر سال سن)= 25 کالری به ازای هر قاشق
یک صبحانه ی نمونه می تواند شامل مواد زیر باشد، نیم لیوان فرنی، یک چهارم لیوان ( شصت سی سی) شیر، و یک چهارم لیوان آب میوه که حدود دویست و سی کالری انرژی تامین می کند. اگر شما به جای این ها یک قطعه نان، یک قاشق کره ی بادام زمینی و مربا و شصت سی سی آب میوه به کودک بدهید بیش از دویست و پنجاه کالری انرژی به او داده اید.
برای ناهار، می توانید یک قطعه نان همراه با یک قطعه گوشتی که حدود نود کالری دارد به همراه یک قطعه پنیر که چهل و پنج کالری انرژی دارد به او بدهید. یا یک ساندویچ ماهی تن بدهید که افزودن نصف قاشق سس مایونز پنجاه کالری انرژی بیشتر به او می دهد. مقدار آی، آب میوه یا شیر نیز می تواند به این ها افزوده شود.شام می تواند شامل مواد زیر باشد: یک تا دو قطعه فیله ی مرغ ( 75-ش00 کالری) یا گوشت گاو( 120-165 کالری)، دو تا سه قاشق غذاخوری سبزیجات( 50-75 کالری(، مقداری نان( حدود 40 کالری) و نیم لیوان شیر ( 76 کالری(علاوه براین کودک شما احتمالا به دو نیم وعده- یکی نیمروزی و یکی عصرانه – نیاز خواهد داشت. این وعده ها می تواند شامل مواد زیر باشد: نصف لیوان شیر( 75 کالری) یا نصف لیوان آب میوه( 60 کالری) و دو تا سه قاشق غذاخوری میوه( 50-75 کالری) و یک قطعه پنیر( 45 کالری). به جای این ها می توانید از مقداری مربا، مقداری دسر شیرین، یا ماست استفاده کنید.این نمونه ی اجمالی یک رژیم برای کودک شما است که بیش از هزار کالری انرژی را تامین می کند، اگرچه او ممکن است سه وعده ی کامل در یک روزغذا نخورد. بسیاری از کودکان نوپا تنها یک وعده در روز خوب غذا می خورند، در حالی که همان یک وعده معمولا مناسب است. اگر کودک صبحانه ی خوبی می خورد( 250 کالری) و ناهار و شام مختصر ( هر کدام صد کالری)، دو نیم وعده ( هر یک 150 کالری)، و چهارصد و هشتاد سی سی شیر ( 300 کالری) ، و صد و هشتاد سی سی آب میوه( 90 کالری)، در این حالتباز هم تقریبا هزار و دویست کالری انرژی دریافت کرده است.شما تنها زمانی باید نگران شوید که کودک به خوبی وزن نگرفته باشد یا چندان فعال نباشد. همچنین رژیم غذایی شامل مقدار زیادی شیر و آب میوه نیز ممکن است مشکل ساز باشد.چیزهایی که نباید شما را نگران کند عبارت اند از:
الف- به نظر نمی رسد که کودک زیاد می خورد.به خاطر بسپارید که اگر کودک به اندازه ی کافی وزن می گیرد و فعال و سالم است، به احتمال زیاد به قدر کافی کالری دریافت کرده.
ب- فقط انواع به خصوصی غذا را می خورد، مثل ساندویچ کره بادام زمینی و مارمالاد یا مربا.، یا فقط فیله پخته یا کباب شده ی مرغ .
ج- به غذاهای جدید هیچ میلی نشان نمی دهد. شما می توانید غذاهای جدید را به صورت قطعه های خیلی کوچک ( حدود نصف یا یک قاشق غذاخوری) در بشقاب او قرار دهید و او را مجبور به خوردن یا تمام کردن آن نکنید. بسیاری از کودکان غذاهای تازه را امتحان نمی کنند تا زمانی که ده بار یا بیشتر این غذاها به آ نها عرضه شود.
د- از رژیم متعادلی در طول یک روز پیروی نمی کنندو اغلب کودکان چنین اند. اگر رژیم غذایی کودک طی یک یا دو هفته متعادل باشد احتمالا از تنوع لازم برخوردار است. اگر واقعا چنین نیست با پزشک متخصص کودکان در مورد نیاز به تجویز ویتامین مکمل صحبت کنید.
هـ- همه ی چیزی که در بشقاب او گذاشته اید نمی خورد. این نظر که کودکان باید تا تمام کردن تمام غذای داخل بشقاب باید پشت میز بنشینند قدیمی شده. به جای این باید به کودکان آموخت که بتواننند تشخیص دهند چه زمانی سیر شده اند تا دست از غذا بکشند. اگر کودک شما همه ی غذایی که برای او می گذارید نمی خورد، بیاموزید که در دفعات بعد مقدار کمتری غذا برایش در بشقاب بگذارید.
و- چیزی را که برای او آماده کرده اید نمی خورد. سعی کنید وعده های غذایی پرزحمت یا غذاهایی همراه با ادویه و سس برای بچه درست نکنید. به جای آن غذاهای ساده تر درست کنید. اگر وعده های غذاهایی جداگانه برای کودک درست نکنید، از این که او نمی خواهد مثل بزرگسالان غذا بخورد متعجب نمی شوید.
ز- کودک بالای وزن طبیعی است. بسیار خوب، حتی در این سن اگر کودک شما بیش از وزن طبیعی وزن دارد شما باید کمی نگران شوید. اگرچه به جای محدود کردن کالری دریافتی، شما می توانید ضمن طراحی یک رژیم غذایی سالم او را به فعالیت فیزیکی منظم تشویق کنید. مراقب باشید که مقدار غذا در وعده های غذایی مناسب سن کودک باشد و مقادیر زیاد شیر، آب میوه و هله هوله های پرکالری به کودک ندهید.

منبع: http://www.keepkidshealthy.com/

ایجاد رسوم و سنت های خانوادگی

یکی از مهم ترین کارهایی که شما می توانید برای حفظ یک زندگی خانوادگی سالم انجام دهید، داشتن سنت های خانوادگی است. اگر شما هم قبلا در خانواده رسوم وسنت های خانوادگی نداشته اید، تعطیلاتی که در پیش خواهید داشت فرصت مناسبی برای بنیان گذاردن نوعی تشریفات، جشن یا عادت خاص به سبک خودتان است.
خانواده ی شما می تواند تعطیلات را به شکل های گوناگونی جشن بگیرد. این ها چند نمونه از رسومی است که ممکن است برای شما نیز کارساز باشد.
الف- به نشان احترام و افتخار به تعلقات قومی یا نژادی، مذهب یا میراث فرهنگی خانواده، غذای خاصی را تهیه کنید.
ب- مشغولیت هایی در منزل ایجاد کنید که همه ی اعضای خانواده بتوانند در آن ها مشارکت کنند، مثل تزیین خانه، درست کردن شام، با هم غذا خوردن، تماشا کردن فیلم یا برنامه ی موردعلاقه، بازی های مناسب کردن، سرود خواندن.
ج- یک برنامه ی خانوادگی برای بیرون رفتن داشته باشید، این برنامه می تواند چیزی مثل رفتن به اسکی باشد یا برنامه ی ساده ای مثل بازدید از موزه های شهرتان یا جذابیت های طبیعی یا توریستی منطقه باشد.
د- گاهی فعالیت های داوطلبانه با انگیزه ی خیرخواهانه و نوع دوستانه انجام دهید، مثل بردن موادغذایی برای آسایشگاه معلولین یا سر زدن به آسایشگاه سالمندان.
هـ - اگر تعطیلات یا رویداد خاصی مورد توجه خانواده تان است، سعی کنید درباره ی آن جشن یا مراسم خانوادگی با فرزندان تان صحبت کنید. بهتر است فرزندان خود در طراحی مراسم کمک کنند و برای تدارک و برگزاری آن همکاری کنند، مثلا با کمک برای چیدن میز یا خوش آمد گویی به مهمانان.
همچنان که فرزندان شما بزرگتر می شوند، شما می توانید جزئیات بیشتری درباره ی این که چگونه این سنت های خانوادگی آغاز شده اند و این که چرا اهمیت دارند با فرزندان تان صحبت کنید. این کار به فرزندان شما کمک می کند که این رسوم را درک کنند و در نتیجه خودشان در بزرگسالی این رسوم را حفظ کنند یا بعدها به صورتی که با زندگی خودشان سازگار باشد تغییر بدهند. سنت ها برای هر نسلی پیوندهایی با گذشته فراهم می کنند.خاطرات تعطیلات یا رویدادهای خاص برای برخی ممکن است خوشایند نباشد. اگر در خانواده ی شما نیز چنین است، سعی کنید رسوم متفاوتی را برای این روزها بنیانگذاری کنید تا معنای جدیدی به این روزهای خاص بدهید. این کار چه تهیه یا خوردن غذاهای خاص، یا انجام کار خاصی در آن روز باشد؛ خاطرات شیرین و خوشایندی از دوران کودکی برای فرزندان تان ایجاد می کند و افراد خانواده را به هم نزدیکتر می کند.
منبـــع: http://www.parenting.org/precious/p_current.asp


نکاتی برای سفر با کوچولوها

با شروع فصل تابستان، وقت مسافرت‌های خانوادگی هم فرامی‌رسد. فرقی نمی‌کند که سفر شما با ماشین از میان کوه‌ها و جنگل و صحرا باشد یا با هواپیما به یک نقطه‌ی خوش آب و هوا باشد، به‌هرحال با همراه داشتن یک کوچولو ممکن است اصلا سفر شما شبیه مسافرت‌های معمول نباشد.
چه در یک فرودگاه شلوغ باشید یا یک ماشین پر سر و صدا، یا در ترافیک شب تعطیل آخر هفته مانده باشید یا با آب و هوای ناپایدار مواجه شده باشید؛ راه‌های زیادی برای مشغول کردن کودکان و در نتیجه شبیه کردن مسافرت‌تان به مسافرت‌های معمول وجود دارد. در این جا چند پیشنهاد خلاقانه برای مشغول کردن بچه‌ها در طی سفر ارائه می‌دهیم.

نکته‌هایی برای سفر در جاده
درست است که ساعت‌ها گذران وقت در ماشین با بچه‌ها ممکن است کسالت‌بار به نظر برسد، اما ما در این جا راه‌هایی را پیشنهاد می‌کنیم که هم به شما خوش‌بگذرد و هم بچه‌ها لذت ببرند.
الف- آواز و موسیقی- هیچ چیز مثل موسیقی و آواز گذر زمان را کوتاه نمی‌کند. چند سی دی یا نوار که مورد علاقه‌ی بچه‌ باشد و ترجیحاً هم شما و هم بچه بتوانید با آن همخوانی کنید همراه ببرید. بد نیست کف زدن یا بعضی ژست‌ها یا حرکات دست مربوط به مفاهیم ترانه‌ای که می‌خوانید به کودک بیاموزید تا برای کودک سرگرم‌کننده‌تر و جالب‌تر به نظرآید. اگر حوصله‌ی بچه از شنیدن نواری که همیشه گوش می‌کنید سر می‌رود؛ برای سفر چند نوار با آهنگ‌ها و ترانه‌های جدید بخرید.
ب- اسباب‌بازی‌های موزیکال- این اسباب‌بازی‌ها هم می‌توانند در طول سفر با ماشین، کودکان را شاد و قانع کنند. حتی یکی از والدین می‌تواند روی صندلی عقب بنشیند و برای بازی با این اسباب‌بازی با کودک همراهی کند. ج- نشاندن کودک در صندلی راننده- البته که منظور صندلی واقعی راننده نیست! یک صندلی فرضی با استفاده از خلاقیت ذهنی خود بسازید. به کودک نشان دهید که این صندلی فرضی که ظاهرا روی آن نشسته‌اید درست شبیه صندلی راننده است و دارای بوق، فرمان و سایر ملحقات قابل استفاده است و نشان دهید که چه طور این لوازم فرضی را به کار بگیرد. این کار برای کودک فرصتی برای آموختن مفهوم چپ و راست نیز هست.
د- تماشای منظره‌ها- از این فرصت برای آموزش چیزهایی که کودکان کمتر از نزدیک دیده‌اند یا هرگز ندیده‌اند استفاده کنید و درباره‌ی کوه‌، جنگل، صحرا، برف و باران و سایر پدیده‌هایی که در طول سفر می‌بینید با او صحبت کنید.
هـ- توقف برای استراحت- وقتی با کودکان با ماشین سفر می‌کنید در برنامه‌ریزی سفر زمان بیشتری از حالت معمول درنظر بگیرید. کودک شما به توقف‌های کوتاه نیاز پیدا خواهد کرد، و این توقف‌ها از یکنواختی ماشین‌سواری‌های طولانی در طول سفر می‌کاهد.
و- نقشه خوانی- قبل از سفر نقشه‌ای از محلی که خواهید رفت روی کاغذ بکشید، شکل و شمایل آن طوری باشد که بچه‌ها از آن خوش‌شان بیاد و در ضمن نقاط مهم در طول راه را روی نقشه علامت‌گذاری کنید. بچه‌ها هم می‌توانند نقشه‌ی خودشان را بکشند. نقاط جالب سفر را به بچه‌ها نشان دهید و از آن‌ها بخواهید روی نقشه‌ی خود دور آن نقاط خط بکشند، این کار باعث می‌شود که کودکان درکی از فاصله‌ای که پیموده‌اید و راهی که در پیش دارید به دست آورند.

ز- زیر دستی نقاشی- قبل از سفر یک زیردستی مخصوص برای نقاشی از لوازم‌التحریر فروشی بخرید، به این ترتیب بچه‌ها می‌توانند بخشی از طول سفر را با نقاشی کردن بگذرانند. این کار زمانی برای سکون و آرامش نیز در اختیار شما می‌گذارد.
ح- صندلی مخصوص- هرگز کودک رادر ماشین بیرون از صندلی مخصوص کودک ننشانید. این کار ارزش ریسک کردن ندارد. اگر کودک شما از آن دسته بچه‌هایی است که در صندلی مخصوص بی‌تابی می‌کنند زمان بیشتری برای سفر در نظر بگیرید و از توقف‌های بین راه برای رفع خستگی کودک بهره بگیرید. علاوه بر این مادر می‌تواند روی صندلی عقب بنشیند و در طول راه همان جا به بچه غذا بدهد و ...
ط- تعویق زمان حرکت- اگر واقعاً کودک‌‌تان تحمل سفر طولانی با ماشین را ندارد، سفرتان را به حوالی غروب و سر شب موکول کنید. البته در صورتی که مطمئن باشید در رانندگی در شب خواب‌آلود نخواهید شد و کاملا احساس هوشیاری و بیداری در طول شب داشته باشید. ی- بطری آب- در طول سفر در فصل تابستان، حتما به میزان کافی به بچه آب بنوشانید، چون کودک تشنه بدخلق است.

نکته‌های برای سفر هوایی
برای بچه‌ها هیچ چیز هیجان‌انگیزتر از سفر با هواپیما نیست. اما به نظر می‌رسد برای بچه‌های خیلی کوچک این‌طور نیست. اگر با خانواده سفر می‌کنید در این جا راه‌هایی پیشنهاد می‌کنیم که سفر را برای کودکان مفرح‌تر و سرگرم‌کننده‌تر و برای بچه‌های خیلی کوچک راحت‌تر کند.
الف- در هنگام صعود و فرود هواپیما به بچه‌های کوچک چیزی بخورانید. با این کار کودک در هنگام اوج گرفتن هواپیما مشغول مکیدن و بلعیدن خواهد بود و دچار ناراحتی گوش -گرفتگی گوش ناشی از اختلاف فشار هوا- نخواهد شد. معمولا فرود باعث ناراحتی بیشتر گوش می‌شود، بنابراین سعی کنید حتما زمانی هم که احساس کردید هواپیما در حال کم کردن ارتفاع است شروع به خوراندن خوراکی به بچه کنید. در ضمن بهتر است بدانید که پستانک در این موقع کافی نیست چون کودک هم باید چیزی بمکد و هم ببلعد. ب- برای گذراندن زمانی که منتظر سوارشدن به هواپیما هستید توپ یا اسباب‌بازی قِل‌خوردنی دیگری که مورد علاقه‌ی بچه باشد همراه ببرید و در سالن انتظار فرودگاه با او بازی کنید.
ج- هواپیمای اسباب‌بازی یا ماشین اسباب‌بازی و مانند آن را نیز می‌توانید همراه ببرید تا در هنگام انتظار پرواز کودک با آن بازی کند.
د- می‌توانید کتاب نیز همراه خود ببرید و در سالن انتظار یا در هواپیما کودک را با آن سرگرم کنید، کتابی در مورد هواپیما و پرواز می‌تواند در این موقع خیلی مفید و جذاب و به درد بخور باشد.هـ- به کودک اجازه دهید چمدان سفر مخصوص خود داشته باشد. یک کوله پشتی حاوی اسباب‌بازی‌ها، بطری آب و مقداری تنقلات به کودک‌تان کمک خواهد کرد که احساس بزرگانه‌ای داشته باشد و در هواپیما رفتار بهتری داشته باشد.
و- هیچ چیز غیر از کارت بازی خانوادگی به گذر زمان کمک نمی‌کند. انواع کارت‌های بازی که مناسب سن همه باشند می‌توانند مفید باشند، یا کارت‌هایی مخصوص بچه‌های کوچک‌تر، فِلـَش کارت‌ها نیز مناسب هستند چون سرگرمی را با آموزش همراه می‌کنند.
ز- مراقب باشید کودک منظره‌های تماشایی بیرون را از دست ندهد. ابرها، دریا، کوه‌ها، صحراها و چیزهای دیگری که به طور معمول نمی‌تواننداز این زاویه ببینند به او نشان دهید.ح- بعضی اسباب‌بازی‌های دوست‌داشتنی و کوچک او را همراه ببرید، چیزهایی مثل عروسک سخنگو یا هر اسباب‌بازی دیگری که با دیدن آن کمتر احساس دوری از محیط خانه را داشته باشد.
ط- غذایی که در هواپیما سرو می‌شود ممکن است قابل پیش‌بینی نباشد، و شما هم احتمالا خواهان یک کودک گرسنه در طول یک پرواز طولانی نیستید. بنابراین خوراک مختصر سالمی به همراه داشته باشید که اگر کودک به منوی غذایی هواپیما علاقه نداشت بتواند با خوردنی مذکور خود را سیر کند.برگرفته از:
www.askdrsears.com

تابستان و بازی‌‌های تابستانی برای کودکان

تابستان و بازی‌‌های تابستانی برای کودکان
تابستان فرا رسید و هوا در حال گرم شدن است، شما هم به جای این که تمام روز در خانه بمانید می‌توانید با کودک‌تان از بازی در محیط باز لذت ببرید. بسیاری از والدین وسوسه می‌شوند که تمام روز در خانه بمانند چون فکر می‌کنند در خانه بازی‌ها تمیزتر و سازمان‌یافته‌تر هستند. اما باید توجه داشت که فضای باز بیرون از خانه فرصت‌ها و تجربه‌های بی‌نظیری دراختیار کودکان قرار می‌دهد که در داخل خانه مهیا نیست. در این جا راه‌های جالبی پیشنهاد می‌کنیم که هم شما و هم کوک‌تان از فضای آزاد لذت ببرید.
اول ایمنی
بیش از هر چیز از ایمنی و امنیت محیطی که کودک در آن بازی می‌کند اطمینان حاصل کنید. این اولین قدم مهم برای لذت بردن از بازی در محیط خارج از خانه است. به چند نکته‌ی زیر دقت داشته باشید:
- از گرمای روزانه بپرهیزید. بین ساعات ده صبح تا دو بعدازظهر گرم‌ترین ساعات روز است و نور خورشید بیشترین آسیب را می‌زند. این زمان را صرف بازی در محیط‌های بسته یا خواب نیمروزی کنید.
- موقع طلوع و نیز غروب آفتاب پشه‌ها بیرون می‌آیند. اگر در محیطی زندگی می‌کنید که حشره زیاد است در این مواقع کم‌تر بیرون بروید.
- اگر در اطراف‌تان آب راکد به هر شکلی وجود دارد ( مثلا گلدان پرآب، گودال یا جوی یا حوضچه‌های آب راکد) آن را از بین ببرید چون پشه‌ها و سایر حشرات عاشق تخم‌ریزی و پرورش نوزاد در چنین آب‌هایی هستند.

کودک را خنک نگه‌دارید
از پیشنهادهای زیر برای خنک نگه‌داشتن کودک استفاده کنید:
- سایه. اطمینان حاصل کنید که سایه هم در اطراف محیط بازی هست. بهترین حالت وضعیتی است که کودک گاه در سایه و گاه در آفتاب قرار بگیرد. چون آفتاب نیز برای سلامتی کودک مفید است زیرا باعث تولید ویتامین دی در بدن وی می‌شود که به رشد استخوان‌های قوی و محکم کمک می‌کند.
- آب. بطری آب و لیوان مخصوص کودک را همراه ببرید، بد نیست چند قطعه یخ کوچک نیز داخل بطری بیندازید که آب سرد بماند. گاهی کمی آب بچشید تا کودک نیز به نوشیدن آب تشویق شود.
- لباس‌های نخی خنک. از این لباس‌ها برای تنفس و تعریق بهتر پوست استفاده کنید.
- کلاه. کودک را به پوشیدن کلاه عادت دهید. به این ترتیب نیازی به استفاده از کرم‌های ضدآفتاب نیز نخواهد بود. چون ممکن است کرم‌ها وارد چشم کودک بشوند.
- کرم ضدآفتاب. اگر برای مدتی بیش از نیم ساعت در معرض اشعه‌ی مستقیم آفتاب قرار خواهید گرفت به ساعد و بازوها، پاها و گردن کودک کرم ضدآفتاب مخصوص کودکان بمالید. اگر هوا زیاد گرم نیست، می‌توانید شلوار و بلوز آستین بلند با رنگ روشن به بچه بپوشانید که نیازی به ضدآفتاب نباشد. مراقب باشید ضدآفتاب را به دست‌ها و انگشتان کودک نمالید چون ممکن است دست‌هایش را به دهان ببرد یا به چشم‌هایش بمالد.

اوقاتی خوش برای بچه‌های خیلی کوچک و کودکان نوپا
در این جا چند راه برای سرگرمی کودکان در فضای باز ارائه می‌دهیم:
- بافت‌های جدید. بافت‌های جدیدی که در محیط اطراف وجود دارد به کودک نشان دهید. اجازه دهید کودک سبزه‌ها و چمن‌ها، و خاک و شن را با دست و پا لمس کند. نگران میکروب‌ها نباشید. می‌توانید همیشه بعد از بازی او را به حمام ببرید. علاوه بر این حمام باعث می‌شود مواد آلرژی‌زایی که کودک با آن‌ها تماس داشته شسته شوند
- حشرات. حشرات بی خطر مثل مورچه‌ و کرم ابریشم را به کودک نشان دهید. به کودک این احساس را القا کنید که این موجودات ترسناک نیستند بلکه عجیب و بامزه هستند. اجازه دهید کودک حشراتی که بی‌خطر می‌دانید لمس کند.
- بازی نام‌ها. به هر چیز جدیدی که می‌رسید نامش را بگویید، مثلا بگویید:« این یه پرنده است» یا: « سگه می گه: عو عو» یا:« هواپیما رو می‌بینی دخترم؟». اینکار باعث می‌شود که دامنه‌ی لغات کودک و نیز علاقه‌ی او به فضای باز افزایش پیدا کند.
- توپ بازی. توپ‌هایی دراندازه‌های مختلف همراه خود ببرید و با پرتاب کردن و شوت کردن توپ‌ها بازی سرگرم‌کننده‌ای را برای کودک ترتیب دهید.
- حباب‌ها. بازی با حباب‌های صابونی هم از بازی‌های مورد علاقه‌ی کودکان نوپا است.
- بازی رنگ‌ها. همه‌ی رنگ‌های جالب فضای باز را به او نشان دهید مثلا چمن‌های سبز،آسمان آبی و غیره.
- بوییدن گل‌ها. گل‌ها از چیزهای جالب موردعلاقه‌ی کودکان نوپا است. برای این که به کودک یادبدهید که چگونه درکی از بوها به دست آورد به او نشان دهید که چگونه گل‌ها را ببوید و از بوی گل‌ها لذت ببرد.
- آب بازی. اگر حوضچه یا وان پلاستیکی یا استخر کوچک بادی دارید که بتوان در جایی مثل حیاط منزل از آن استفاده کرد،آن را پر آب کنید و بگذارید کودک آب بازی کند. خودتان نیز با او همراهی کنید. البته هرگز کودک را در این وضعیت تنها رها نکنید. پس از اتمام بازی آب وان یا استخر بادی یا حوضچه را حتماً خالی کنید.

بچه‌های بزرگ‌تر
- پیاده‌روی عصرانه. هر هفته چند روز حوالی عصر یا غروب برای پیاده روی بیرون بروید. این زمان فرصت خوبی برای صحبت کردن درباره‌ی زندگی و موضوعات دیگر است. در بین راه می‌توانید کمی نرمش هم بکنید. در این پیاده‌روی‌های عصرانه فرزندتان فرصت خواهد داشت که دوستان جدید پیدا کند.
- بازی در حوض یا استخر. اگر حوض یا استخر در منزل دارید از آن به نحو احسن استفاده کنید، اگر هم دوستان یا همسایگان‌تان حوض یا استخر دارند کودک را به آن‌جا ببرید. نگذارید که فقط بچه‌ها همدیگر را خیس کنند، خودتان هم بچه شوید و همراه با کودک‌تان آب ‌بازی کنید.این کار برای بچه‌ی شما خیلی معنادار خواهد بود.
- کمپ در حیاط پشتی. اگر اهل رفتن به کمپ نیستید، چیزی شبیه کمپ در حیاط خانه بسازید، یکی دو هفته یک‌بار شب هنگام در حیاط منزل چادر بزنید مثل این که خانوادگی به کمپ رفته باشید.
- بچه‌ها را از محیط خانه دور کنید. آن‌ها را از تلویزیون و بازی‌های رایانه‌ای و ویدیویی دور کنید و برای بازی بیرون بفرستیدشان. بهتر از آن این است که خودتان هم به آن‌ها بپیوندید. اگر بچه‌های شما ببینند که فعالیت‌های خارج از خانه شما را نیز هیجان‌زده و سرگرم و شاد می‌کند، آن‌ها نیز این گونه فعالیت‌ها را در سبک زندگی خود خواهند گنجاند.
برگرفته از: http://www.askdrsears.com/


فقط بگو: بله!

ما هميشه نمي‌توانيم «بله» بگوييم، اما مي‌توانيم ارتباط مثبتي با ديگران برقرار کنيم. اين کار را با گفتن «بله» در مواقعي که امکان‌پذير باشد شروع مي‌‌توانيم شروع کنيم.والدين اين فرصت را دارند که به فرزندان‌شان کمک کنند تا عزت‌نفس و مهارت حل مساله را از طريق زبان مثبت و تمرکز بر خوبي‌هاي فرزندان‌شان در آن‌ها را تقويت کنند. زبان مثبت و محترمانه به هر دوي شما ( والد و فرزند) کمک خواهد کرد. يک کلمه‌ي محترمانه در هربار باعث ایجاد اعتماد به نفس در فرزندتان می شود.
آموزگارها دریافته اند که تربیت مثبت منجر به تقویت یادگیری و رفتار صحیح در کودکان می شود. یک تحقیق علمی مشخص کرده که هرچه معلمان پایه ی اول از کلماتی نظیر «نکن»، «نه» بیشتر استفاده کرده اند؛ دانش آموزان بیشتر بدرفتاری کرده اند. اگر معلمان و مربیان از روش مثبت استفاده کنند مشکلات کمتری پیش می آید.
اگر شما در گفت و گوی درونی مثبت ( با خودتان) موفق بوده اید احتمالا استفاده از زبان مثبت در ارتباط با دیگران نیز برای تان ساده تر خواهد بود. آیا صادقانه می توانید به خودتان چنین جملاتی بگویید: « گرچه من بی عیب و نقص نیستم اما به خاطر آنچه که هستم برای خودم احترام قائلم، من قابلیت هایی دارم که برای خانواده و جامعه ام ارزشمند است. من به نیازهای خودم توجه می کنم، به خودم علاقه مندم و نسبت به سلامت خودم احساس مسؤولیت می کنم...»
استفاده از زبان مثبت در ارتباط با دیگران شامل خوب گوش کردن نیز می شود. گوش کردن وسیله ای برای درک افکار و نیز احساسات افراد است. پیش از این که ما با دیگران ارتباطی برقرار کنیم باید احساسات افراد را تصدیق کنیم.
سعی کنید تمام چیزهای مثبت را درباره ی شخص مورد نظر شناسایی کنید، همچنین فشارهایی که او با آن ها روبرو است تشخیص بدهید و تصدیق کنید. تایید و تصدیق شما باید صادقانه، متناسب و خاص باشد. از کلمات و عباراتی که متناسب با سطح درک و فهم شخص مورد نظر است استفاده کنید. به جای این که بر قضاوت شخصی تان از فرد تاکید کنید بر قابلیت های او انگشت تاکید بگذارید. برای مثال به جای این که بگویید :«تو دختر خوبی هستی» بهتر است بگویید:«کار خوبی کردی که لباس هایت را در کمد آویزان کردی»

دستورات را به شکل مثبت بدهید
«ظرف ها را در گنجه ی ظروف بگذار» جمله ای است که به صراحت کاری که باید با ظرف ها انجام شود بیان می کند. قبل از دستور دادن تصمیم بگیرید که دقیقا چه کاری باید انجام شود، سپس دستور مورد نظر را به ساده ترین وجه بیان کنید.
زمانی که لازم می شود محدودیتی وضع کنید یا با رفتاری منفی برخورد کنید، سعی کنید از واژه ی «من» استفاده کنید. مثلا بگویید: «وقتی تو این کار را انجام می دهی من ناراحت می شوم، من انتظار دارم که ...».

از زبان مثبت استفاده کنید
گاهی بچه ها چیزهایی می خواهند که در آن لحظه امکان ندارد در اختیار آن ها گذاشته شود. به جای «نه» گفتن، به درخواست آن ها «بله» بگویید، اما برآوردن درخواست شان را به زمان خاصی موکول کنید. به این ترتیب به آن ها می‌آموزید که مشکل درخواست آن‌ها «زمان درخواست» بوده است نه خود آن. اگر بخشی از درخواست فرزندتان در حال حاضر قابل قبول است به این بخش «بله» بگویید و دلایل‌تان را برای بخش دیگر درخواست او که فعلا قابل برآوvدن نیست توضیح دهید.
از پیامد رفتارها به جای تنبیه نیز به عنوان یک نوع برخورد مثبت می توان استفاده کرد. پیامدها ممکن است نتیجه طبیعی یک رفتار باشند یا توسط والدین وضع شده باشند. مثلا «منع تماشای برنامه ی مورد علاقه به دلیل جمع نکردن اسباب بازی ها بعد از تذکرات مکرر» می تواند نمونه یک پیامد وضع کردنی توسط والدین باشد. ابتدا از خود بپرسید که آیا فرزندتان از پیامد عملش واقعا آسیب جدی را متحمل خواهد شد یا نه، اگر آسیب چندان جدی نیست او را به حال خود بگذارید، احساس ناخوشایندی که پیدا کرده است موثرتر از سرزنش های شما است.
استفاده از زبان مثبت نیاز به تمرین و التزام عملی دارد. این به این معنا است که شما احترام واقعی و خالصانه خود را ابراز کنید و حتی در شرایط سخت نیز به این امر پایبند باشید. شما شاهدبوده اید که این احترام واقعی و خالصانه، به روابط مهرآمیز در خانواده ها پایداری و استحکام می بخشد. شوخ طبعی( نه ریشخند کردن)، کلمات دلگرم کننده، و احترام قلبی چیزهایی هستند که برخورد مثبت سازنده ای را شکل می دهند. برخورد مثبت می تواند خانواده ی شما را به سمت رشد بیشتر در جهت مثبت و تصمیمات خردمندانه تر هدایت کند.

منبع: http://www.ohio.osu.edu/

احساسات کودکان

یک روز بعدازظهر من برای کاری بیرون رفتم و دختر یازده ساله‌ام را در خانه تنها گذاشتم. بیست دقیقه بعد برگشتم و دخترم را روی تخت در حالی که به شدت هق‌هق و گریه می‌کرد دیدم. مهربانانه پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟ موضوع چیه؟» اما او نمی‌توانست جواب بدهد و فقط هق‌هق می‌کرد. وحشت‌زده شده بودم، پرسیدم: «کسی اذیتت کرده؟» و او دستش را به علامت «نه» تکان داد. «خودت به خودت صدمه‌ای زدی؟» باز هم جواب «نه» بود. «برایانا! چه اتفاقی افتاده؟»
در میان هق‌هق گریه، شنیدم که گفت:«هم-هم-همستر».همستری در همسایگی ما بود که بچه‌ها بازی کردن با او را خیلی را دوست داشتند. من هراسان به اتاق بغلی دویدم. یواشکی نگاهی به قفس انداختم، کمی شیر روی زمین ریخته بود، اما همسترزنده بود و نفس می‌کشید! فریاد زدم: «همستر زنده است»، برایانا در حالی که همچنان اشک می‌ریخت وارد اتاق شد، او نمی‌توانست باور کند که همستر هنوز زنده است چون وقتی همستر را دیده بود پاهایش از قفس آویزان بوده و او مطمئن شده که گربه مرده است. برایانا گفت:« من دیوونه شده بودم، همستر رو برداشتم و پرتش کردم بیرون» ( چنین کاری برای دختر مهربان و نازک‌دل من واقعا کار خشنی محسوب می‌شود.)
او هنوز آشفته به‌نظر ‌می‌رسید. گفتم:« آیا احساس گناه می‌کردی اگه همستر مرده بود و فکر می‌کردی در مرگ او تو مقصری؟». به هدف زده بودم! موضوع همین بود. او به علامت تایید سر تکان داد و دوباره شروع به گریه کرد، این بار من او را درآغوش گرفتم و اجازه دادم گریه کند. همچنان که او در حال آرام شدن بود ما ‌توانستیم درباره‌ی آن‌چه رخ‌داده بود و درباره‌ی واکنش او از ابتدای ماجرا تا به حال صحبت کنیم. حالا او تسلی خاطر پیدا کرده بود و از من نیز ممنون بود و ضمنا درس مهمی درباره‌ی پذیرفتن مسؤولیت بستن در اتاق موقع حضور همستر در آن‌جا ‌یادگرفته بود.
احساسِ گناهِ کودک فرصتی است برای آموختن مسؤولیت‌پذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک می‌تواند تاثیر عظیمی بر تقویت ( یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست، و سطح علاقه به اجتماع و مسؤولیت‌پذیری او دارد. کودکانی که اجازه می‌یابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدین‌شان به آن‌ها کمک می‌کنند که احساسات‌شان را بشناسند و از آن‌ها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسؤولانه با مسائل زندگی هستند.
در صورتی که احساسات بچه‌ها سرکوب ‌شود آن‌ها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان می‌کنند. بعضی راه‌ها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچه‌ها را از آن طریق سرکوب می‌کنیم عبارت اند از:
محافظت- «من به تو اطمینان می‌دم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
تنبیه کردن- «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
حل مسأله- «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم می‌ریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره‌ی اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
نتیجه‌ی اخلاقی گرفتن- «چه طور می‌تونی این‌قدر بی‌مسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیت‌پذیری بودم و هرگز نمی‌ذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
انکار- «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
تحقیر- «من نمی‌تونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایه‌ی خجالت هستی. من به دوستات می‌گم که تو چه‌کار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
ترحم- «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید می‌پرید و تو رو می‌ترسوند»
سخنرانی- «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو می‌خوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »
(و این تنها بخش کوچکی از لیست بلند سرکوب‌کننده های احساسات است)
وقتی منظور ما این است که به فرزندمان به روش‌های بالا درسی بیاموزیم، اغلب نتیجه بسیار متفاوت از خواست ما از آب درمی‌آید. کودک به جای این که از اشتباهش درس بگیرد بیشتر به این توجه می‌کند که چه‌قدر ما بی‌انصاف هستیم یا چه‌قدر «آن‌ها» بد هستند. اگر ما می‌خوهیم فرزندان‌مان چیزی از خطای‌شان بیاموزند، یابد اول از احساسات صحبت کنیم و بعد در برخورد با موقعیت پیش‌آمده از احساسات مذکور استفاده کنیم. بعضی روش‌ها برای حمایت از احساسات عبارت اند از:
همدردی- «من احساس تو رو درک می‌کنم، من هم همین احساس رو قبلا داشتم، احساس آزاردهنده‌ایه، نه؟»
اعتبار بخشیدن به احساسات- «این حق توئه که چنین احساسی داشته باشی، اگه این اتفاق برای من هم افتاده بود احتمالا همین احساس رو داشتم»
شناسایی احساسات- «مثل اینه که حس می‌کنی ....» یا «آیا احساس ناراحتی می‌کنی؟»
مصمم گوش کردن- «مستقیم در چشم هایش نگاه کنید و به آن‌چه بر او می‌گذرد گوش کنید. طوری گوش کنید که انگار صمیمی‌ترین دوست‌تان با شما صحبت می‌کند. «من سراپا گوشم، من مشتاقم بدونم چی داری می‌گی»
کنجکاوی- «جالبه، من می‌خوام درباره‌ی احساس تو در مورد اون ماجرا بیشتر بدونم»
تصدیق احساسات- « تو واقعا ناراحت به‌نظر می‌رسی.» یا « من دارم ببینم که چه‌قدر عصبانی هستی»
دعوت به بیان احساسات- «به من بیشتر بگو. من می‌خوام بدونم چه حالی داری.»
وقتی احساسات کودک را تصدیق می‌کنید، احساس آسایش خاطر را در وجود او خواهید دید و احساس خوهید کرد که رابطه‌ی خیلی نزدیکی با هم دارید. این موقعیت فرصتِ شگفت‌انگیزی برای ارتباط با فرزندتان در اختیار شما می‌گذارد و زمانی برای نزدیک شدن احساس‌های شما به یکدیگر نیز هست. و درست در همین زمان است که شما احساس خواهید کرد واقعا به حرف یکدیگر گوش می‌کنید و حرف یکدیگر را می‌شنوید. اگر از این طریق رابطه‌ی نزدیکی با فرزندتان برقرار کنید درخواهید یافت که به این ترتیب تاثیر و نفوذ بیشتری بر افکار و تصمیمات فرزندتان خواهید داشت، حتی آن‌ها نظر شما را در مورد موضوعات مختلف خواهند پرسید!
منبع: www.positiveparenting.com



فرزندپروری فعالانه

پرورش فرزند کاری است که نیاز به انرژی زیادی دارد. چون کودکان اغلب به رفتار والدین بیشتر توجه می‌کنند تا گفتارشان، بنابراین والدینی تاثیرگذار و موفق خواهند بود که والدین فعال و کُنشگری باشند.
طبق نظر مایکل.اچ.پاپکین بنیانگذار انتشارات فرزندپروری فعالانه، والدین فعال( نه منفعل) اهداف واضحی برای فرزندان‌شان درذهن دارند و آن‌ها را در راه رسیدن به آن اهداف راهنمایی می‌کنند. از دیدگاه وی باید رهبری و فرماندهی خانه بر عهده‌ی والدین باشد نه فرزندان، چنین والدینی با والدین منفعلی که تنها پس از این که فرزندان‌شان آن‌ها را به کاری وادار می‌کنند متفاوت هستند. چنین واکنش منفعلانه‌ای از جانب والدین شیوه‌ای مناسب و هماهنگ در فرزندپروری نیست و اغلب ناکارا و کم‌اثر خواهد بود و به خشم یا انظباط گاه و بیگاه و پراکنده می‌انجامد.
والدین فعال به کودکان‌شان کمک می‌کنند تا مهارت‌های زیستی را بیاموزند. اگرچه برای زندگی در یک خانواده‌ی دموکراتیک مهارت‌های زیستی زیادی واجد اهمیت است، اما طبق نظر پاپکین، چهار مورد قابل توجه هستند:
1- جسارت
اگر کودکان جسارت داشته باشند ( جسارت همراه با پشتیبانی و راهنمایی والدین) می‌توانند آن قدر تلاش کنند وآن‌قدر شکست را تجربه کنند و دست از تلاش برندارند تا زمانی که به مشکل موردنظرغلبه کنند. جسارت یک زمینه‌ی قوی در مجموعه قابلیت‌های کودکان است. جسارت، هسته‌ی مرکزی شخصیت است چرا که سازنده‌ی اعتماد به نفس فرد است و اعتماد به نفس قلب استعدادهای کودک می‌باشد.
2- اعتماد به نفس
اعتماد به نفس به زبان ساده یعنی آن‌چه فرد درباره‌ی خودش فکر می‌کند. اگر میزان اعتماد بالا باشد، شخص خودش را قادر به موفقیت می‌بیند، شخص دارای اعتماد به نفس بالا جسارت آزمودن چیزهای تازه را دارد. چنین شخصی در صورت عدم موفقیت، به تجربه‌‌ی خود به عنوان فرصتی برای آموختن نگاه می‌کند.
3- مسؤولیت‌پذیری
در فرزندپروری فعالانه، والدین راهبرانی هستن که از همکاری فرزندان استقبال می‌کنند و فرزندان را برای آموختن تحریک می‌کنند. در چنین خانواده‌ای همه‌ی اعضای خانواده تصمیم‌گیری می‌کنند و مسؤولیت تصمیمات خود را می‌پذیرند، در این حال فرزندان پیامدهای تصمیمات خود را تجربه می‌کنند، چون والدین همیشه در دسترس نیستند که به فرزند بگویند چه کار باید بکند یا نکند. گرچه اگر فرزندان بیاموزند که تصمیمات مسؤولانه بگیرند و جسارت این را داشته باشند که به آن‌ها پایبند بمانند، قطعا آمادگی این را هم دارندکه خودشان مستقیما با مشکلات زندگی روبرو شوند.
4- همکاری
کودکی که می‌توند با دیگران همکاری کند می‌آموزد که زندگی شامل کارگروهی و انسجام است.
در اجتماعی که افرادِ همانند حضور دارند، بچه‌ای که می‌تواند با دیگران همکاری کند احتمال بقائش بیشتر است. رابطه‌ی والد-فرزندی باید یک نوع رابطه‌ی همکاری باشد نه ستیز و کشمکش. و در بسیاری از تجارب خانوادگی باید روح همکاری غالب باشد.

در خانواده‌ای که فرزندپروری فعالانه حاکم است، فرزندان هم دارای آزادی انتخاب هستند و هم محدودیت‌هایی برای انتخاب‌های موردنظر‌شان دارند. والدین راهبر خانواده هستند، از همکاری استقبال می‌کنند و به کودکان کمک می‌کنند که چیزی بیاموزند. در چنین خانواده‌ای علاوه بر نظم و ترتیب این حس وجود دارد که هر عضو خانواده عضوی مهم است.
اجازه‌ی انتخاب هر چیزی برای فرزندان بستگی به تناسب سنی آن‌ها با آن انتخاب دارد. بچه‌های کوچک‌تر نیاز به محدودیت‌های سرسختانه‌تری دارند، در حالی که بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانند آزادی‌های بیشتری داشته باشند. برای مثال، یک کودک هفت ساله می‌تواند برای غذا بین کلم و نخودفرنگی یکی را انتخاب کند، اما مثلا یک کودک ده ساله می‌تواند واقعا در طراحی منوی غذای هفتگی خانواده کمک کند. سعی کنید بین انتخاب‌ها و سن فرزند و نیز سطح مسؤولیت‌پذیری او تعادل برقرار کنید.والدین فعال به فرزندان‌شان کمک می‌کنند که جسارت داشته باشند، افراد مسؤول و همکاری‌کننده‌ای باشند، و در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند. در یک خانواده‌ی دموکراتیک با روش فرزندپروری فعالانه، حتی در زمان تنبیه با فرزند محترمانه برخورد می‌شود، و فرزندان حق دارند که افکار و احساسات خودشان را محترمانه برای والدین خود بیان کنند.
فرزندپروری یعنی حفاظت و آماده‌سازی فرزندان برای زندگی و پیشرفت و کامیابی در جامعه. والدین فعال هنگام مواجهه با مشکلات و درگیری‌هایی که همه‌ی والدین با آن‌ها روبرو می‌شوند با اطمینان و قاطعانه واکنش نشان می‌دهند.
برگرفته از کتاب :
Active Parenting Today: For Parents of 2 to 12 Year
تالیف:
Popkin, Michael H. Ph.D.
www.activeparenting.com