نـشـــــــاط: January 2006

Saturday, January 21, 2006

کودک لوس

بچه لوس اغلب محصول محيط خويش است. اگر هميشه تسليم مي شويد، اكنون وقت آن است كه تغيير رويه بدهيد. "امي راش" در مورد پسر سه ساله اش ميشل احساس ناخوشايندي دارد. او مي گويد: "ميشل هميشه دوست داشت من كارهاشو انجام بدم." براي همين، هر وقت موقع برگشتن از پارك به خانه بود يا وقتي بايد غذايش را تمام مي كرد، با دادن يك تكه شكلات، او را آرام مي كردم اما خيلي زود اين برنامه نتيجه معكوس به بار آورد. به جاي اين كه شكلات جايزه اي براي آرام شدن او باشد، ميشل دائماً شكلات مي خواست، حتي سر صبح ساعت هشت! مي گويد: "اگه سريع بهش شكلات نمي دادم، داد و فرياد راه مي انداخت، من متوجه شدم كه داره لوس ميشه و بايد سريعاً تغييراتي در اوضاع بدم."
ترك عادت
لوس كردن بچه ها معمولاً از چيزهاي كوچك شروع مي شود؛ مثل دادن يك آبنبات يا شكلات؛ اما بتدريج به شكل آفتي از كج خلقي و زياده خواهي در مي آيد. بسياري از ما تا به حال با كودك لوسي برخورد كرده ايم كه يك كمد پر از اسباب بازي دارد، ولي به گفته دكتر ليندا اكردولو، استاد روان شناسي دانشگاه كاليفرنيا كه مي گويد: "مسأله، مقدار مايملك و اسباب بازيهاي بچه نيست بلكه طرز رفتار اوست."لوس كردن براي والدين كودكان نوپا مفهوم گيج كننده اي دارد، مثلاً آنها براي افتادن يك كلاه هم قشقرق راه مي اندازند. بنابراين، مرزبندي بين رفتاري كه بخشي از فرآيند رشد كودك است و آنچه نشانه لوس شدن بچه است، كار دشواري است. اما درك اين تفاوت، موضوعي حياتي است، چون تسليم شدن دائمي به خواست كودك، پيامد ناگواري دارد. مداراي زياده از حد با بچه ها نه تنها زندگي را براي ديگران نامطبوع مي كند، بلكه خود بچه ها نيز در دوست يابي و عملكرد شادمانه در زندگي، مشكل پيدا مي كنند.دكتر" اكردولو" مي گويد: "ممكن است والدين يك بچه لوس همواره با او كنار بيايند، اما بچه هاي ديگر چنين كاري نخواهند كرد. والدين به زودي متوجه خواهند شد كه فرزندشان دوستي هاي كوتاه مدت با ديگران برقرار مي كند و مرتباً به سراغ همبازيهاي ديگر مي رود."
عصر فراواني
متخصصان مي گويند نسل جديد كودكان در برابر لوس شدن آمادگي و آسيب پذيري زيادي دارد. بچه ها از سنين بسيار پايين به طور فزاينده اي به داشتن اسباب بازيها و كالاهاي مادي بيشتر معتاد مي شوند. ربكا ايساكسون ساكن نيويورك، مي گويد:"در مهد كودك بچه من، هر كودكي با خودش كيفي پر از اسباب بازيهاي نسبتاً گران همراه مياره، اينجوري شما احساس مي كنين يا بايد در اين رقابت شركت كنين يا بچه تون پيش بقيه بچه ها كم مياره" البته برنامه ها و تبليغات تلويزيوني هم در اين مورد مزيد بر علت است.
چه چيزهايي بايد به بچه داد؟
قطعه ديگر پازل، طرز رفتار شما در قبال ساير خواسته هاي بچه(نه فقط كالاهاي مادي) است. بسياري از والدين مي پرسند: آيا برآوردن خواسته كودك مبني بر بازي كردن با مادر آن هم موقعي كه مشغول تهيه شام است، نوعي لوس كردن او محسوب نمي شود؟آليسا، مادر كينان 16 ماهه، مي گويد: " هر وقت كينان با پرستارش تنهاست ، بيقراري مي كنه و براي همين من هميشه دير سركارم مي رسم. شوهرم معتقده من زيادي ناز كينان رو كشيدم و لوسش كردم. سؤال اينه كه واقعاً از كجا بفهميم رفتارمون با بچه واقعاً مهربانانه است يا داريم زياده روي مي كنيم؟"
پيشگيري از لوس شدن در هر سني
متخصصان معتقدند بچه ها همان طور كه با هر چيزي از قبيل اسباب بازي، شكلات يا آزاد گذاشتن زياده از حد ممكن است لوس شوند، در هر مرحله اي از رشد نيز امكان لوس شدن آنها وجود دارد. به همين دليل والدين بايد با چگونگي رفتار كودكان در هر سني بيشتر آشنا شوند تا هر عملي را به حساب لوس شدن او نگذارند.
از تولد تا يك سالگي
تقريباً در بيشتر طول سال اول زندگي كودك، لازم نيست نگران لوس شدن او باشيد.تا قبل از نه ماهگي بچه ها مهارت تحميل كردن خود و تحت تأثير قرار دادن آگاهانه ديگران را ندارند و تنها وقتي گريه مي كنند كه واقعاً نياز به چيزي داشته باشند، مثلاً غذا يا آرامش. طي اين مدت، براي اينكه كودك احساس امنيت داشته باشد، حتماً به گريه هاي او توجه كنيد و به كمكش برويد.
سنين يك تا سه سالگي
وقتي كودك به سن نوپايي مي رسد، اوضاع قطعاً مبهم تر مي شود و كج خلقي بر سر هر چيزي از پوشيدن جوراب تا خوردن غذا به اتفاقي هر روزه تبديل مي شود. اما اين نشانه يك بچه نازپرورده يا لوس نيست، بلكه بخش كاملاً بهنجاري از رشد كودك است. در چنين كشاكشهايي، بچه ها در پي اعلام استقلال خود هستند و وقتي نمي توانند حس و تمايل دروني خود براي كسب استقلال را به خوبي توصيف كنند، احساس ناكامي مي كنند. دكتر كاپ، روان شناس رشد در كاليفرنيا مي گويد: "نحوه برخورد و واكنش شما در قبال كج خلقي ها، تعيين مي كند كه كودكتان لوس خواهد شد يا نه. براي مثال، يك كودك نوپا مي تواند خودش با اسباب بازيهايش بازي كند، اما ممكن است ترجيح بدهد تمام مدت در آغوش باشد. تبعاً اگر به خواسته اش نرسد، قشقرق به راه مي اندازد."در چه شرايطي تسليم شدن به چنين خواسته هايي افراط آميز است؟ اول اين كه به كودكتان مي آموزيد داد و هوار و نق زدن راه مؤثري براي گرفتن چيزي است كه مي خواهد.دوم اين كه بدين ترتيب نمي گذاريد ياد بگيرد خودش خود را سرگرم كند. همچنان كه بچه بزرگتر مي شود، چون نمي تواند خودش به تنهايي بازي كند پرتوقع تر مي شود و براي سرگرم شدن، بيشتر به والدين خود وابسته مي شود.دكتركاپ در اين باره مي گويد: "اگر واقعاً ناراحت است بغلش كنيد، اما اگر فقط به نظر مي رسد خسته شده، تشويقش كنيد كه با اسباب بازيهاي مورد علاقه اش بازي كند."نكته مهم، قاطعيت شماست. دكتر كاپ معتقد است: "اگر نتوانيد در مورد مسائل مهم اصولي را حكمفرما كنيد، كودك نوپايتان را لوس خواهيد كرد. در مورد چيزهايي مثل ساعت خواب يا مسايل ايمني، قاطعانه برخورد كنيد. در مورد چيزهاي كم اهميت، مي توانيد بچه را به حال خود بگذاريد، مثلاً چه اشكالي دارد بگذاريد بلوز نارنجي را با جوراب سبز بپوشد؟!"
سنين سه تا چهار سالگي
وقتي كودك به سن سه سالگي مي رسد، كم كم متوجه مي شود نمي تواند هر چيزي را كه مي خواهد به دست آورد، از اين رو شدت واكنش او در قبال شنيدن "نه"كمتر مي شود. اما هنوز نمي تواند خودش را كاملاً كنترل كند؛ هنوز هم او در سوپر ماركت بسته اي شكلات بر مي دارد و خوشحال نخواهد شد اگر از او خواهش كنيد كه بسته را داخل قفسه سر جايش بگذارد.به بيان روشن تر، كودكان پيش دبستاني كم كم به احساسات ديگران پي مي برند. كاپ مي گويد: " مي توانيد قوانيني را ايجاد و تأييد كنيد كه با احساسات و نيازهاي ديگران مرتبط باشد؛ مثلاًَ اين كه يك كودك پيش دبستاني نبايد بدون اجازه بچه ديگر، اسباب بازيهاي او را بردارد."اما اطلاع از رفتار ديگران، وجه ديگري هم دارد. براي مثال، كودك شما متوجه مي شود وقتي يكي از دوستانش ديگر با اسباب بازي قبلي خود بازي نمي كند، والدينش بلافاصله اسباب بازي جديدي براي او مي خرند. بدين ترتيب، ممكن است، كودك شما نيز با ديدن او خواهان چنين رويه اي بشود. بنابراين، والدين بايد موضع قاطعي اتخاذ و روشن كنند كه چه مواقعي اسباب بازي هاي جديد براي كودك مي خرند (مثل موقع جشن تولد يا عيد) و چه مواقعي نمي خرند(مثلاً موقع ديدن اسباب بازي در فروشگاه).وقتي بحث و جدلي پيش مي آيد، به ترتيب زير از مهارتهاي اجتماعي فرزندتان بهره ببريد:
1- با دادن توضيحي مختصر، احساسات او را تصديق كنيد. براي مثال، بگوييد: "من احساسات تو رو درك مي كنم. اين كه آدم نتونه چيزي رو كه مي خواد همين الان به دست بياره، نااميد كننده است، اما مي دوني كه توي خانواده ما جشن تولد و عيد زمان هديه گرفتن بچه هاست، پس بايد تا اون موقع صبر كني.
"2- دكتر چارلز تامسون استاد روان شناسي آموزشي و مشاور در دانشگاه تنسي، پيشنهاد مي كند: "راه سودمند ديگر، نرمش و همراهي با حس خيالپردازي بچه هاست: "اون اسباب بازيها واقعاًَ بامزه اند، خيلي جالب مي شد اگه ما خودمون يه اسباب بازي فروشي پر اسباب بازي داشتيم و مي تونستيم با همه اسباب بازيهاي دنيا بازي كنيم."
3- علاوه بر اينها، مي توانيد كودكتان را تشويق كنيد كه فهرستي تهيه كند شامل ده چيز مورد علاقه اش و سپس آن را به شما بدهد تا در موقع جشن تولد يا اعياد، از بين آنها يكي را به عنوان هديه يا عيدي برايش بخريد. دكتر تامسون مي گويد: "بچه ها مي توانند فهرستهايشان را هر وقت بخواهند تغيير بدهند و از اولويت بندي خواسته ها و انتخابهاي خود لذت ببرند."
خاتمه دادن به مارپيچ لوس كردن
اگر كودك نوپا يا پيش دبستاني داريد كه نشانه هايي از رفتار لوس مآبانه از خود بروز مي دهد، چندين روش براي متوقف كردن آن وجود دارد.
جبهه متحد تشكيل دهيد
شما، همسرتان و كسي كه از بچه مراقبت مي كند(مثلاً پرستاربچه) در مورد موقعيتهايي كه نياز به قاطعيت يا نرمش دارد، بايد مقررات واحدي داشته باشيد. كاپ مي گويد:" اگر يكي از والدين قاطع و ديگري بسيار مداراگر باشد، كودك در مورد آنچه مي تواند داشته باشد و آنچه نمي تواند داشته باشد، بسيار گيج مي شود. و وقتي كمي بزرگتر بشود، براي به دست آوردن چيزي كه مي خواهد، از سياست يكي از والدين عليه ديگري سوءاستفاده مي كند."
نگران "حرف مردم" نباشيد
بسياري از مواقع، لوس شدن محصول موقعيتهايي است كه بچه در محيطهاي عمومي با والدين كلنجار مي رود و مايه شرمساري آنها مي شود. با خود عهد كنيد كه بلافاصله از چنين وضعيتهايي خارج شويد تا براي تسليم شدن در برابر لوس كردن بچه و مداراي بيهوده با او، وسوسه نشويد. براي مثال، وقتي كودك از اين كه در جشن تولد دوستش شركت كرده و هيچ هديه اي نگرفته آشفته و در هم ريخته است، او را بيرون ببريد و مكاني آرام پيدا كنيد تا بتوانيد به او كمك كنيد تا آرام شود. با بحث و مشاجره يا دادن توضيحات مفصل، او را بيش از پيش تحريك و برافروخته نكنيد.مادر"ساشا" شانزده ماهه، موافق اين روش است: "هميشه وقتي از پارك بيرون مي آيم ساشا ناراحت مي شه و مي زنه زير گريه و وقتي مي خوام بذارمش توي كالسكه اش، با من دعوا مي كنه، اما من باهاش بحث نمي كنم. فقط مي ذارمش توي كالسكه و راه مي افتم. غالباً هم بعد از چند دقيقه خودش ساكت مي شه."
از نقاط حساس دوري كنيد
اگر مي دانيد كه وقتي با كودك به خريد برويد حتماً براي اسباب بازي به شما التماس خواهد كرد، سعي كنيد او را درخانه يك دوست، فاميل يا پيش پرستارش بگذاريد و بعداًَ بدنبال او برويد. با اعمال اين روش، ممكن است او پس از مدتي عادت خودش را مبني بر درخواست هميشگي اسباب بازي در موقع خريد منزل به فراموشي بسپارد. دراين صورت، پس از مدتي مي توانيد در وضعيتي تازه، باز هم با هم به خريد برويد.دقت كنيد كه وقتي يكي از شما خسته است به محيط هاي حساسيت برانگيز نرويد. وقتي روزي طولاني و سخت را پشت سر گذاشته ايد، بيشتر احتمال دارد تسليم بچه بشويد، بچه هم اگر خسته باشد يا به اندازه كافي استراحت نكرده باشد، احتمال تحريك شدن و بهانه گيري اش بيشتر است.
بتدريج تغيير رويه دهيد
اگر كودك شما قبلاً رفتار لوس مآبانه اي داشته كه مي خواهيد آن را تغيير دهيد، رويه ضد لوس كردن خودتان را به آرامي پيش ببريد كه به بچه شوك وارد نشود. براي مثال، اگر بچه شما عادت دارد وقتي با هم به سوپر ماركت مي رويد چندين شكلات و آبنبات چوبي و بيسكويت بردارد، به مرور تعداد آبنبات هايي كه اجازه مي دهيد بردارد كم كنيد تا زماني كه تنها اجازه داشته باشد يك شكلات يا آبنبات انتخاب كند.
از تقويت مثبت استفاده كنيد
دكتر تامسون مي گويد: قبل از اين كه با هم به ميهماني يا خريد برويد، به كودك بگوييد: "مي دونم كه وقتي من و تو با هم بريم خريد، تو پسر خيلي خوبي خواهي بود." و اگر بچه واقعاً رفتار خوبي داشت، او را تحسين كنيد، و پيش دوستان و فاميل به نحوي كه به گوش خودش برسد، از او تعريف و تمجيد كنيد، مثلاً به اين شكل: "نمي دونين مري توي سوپر ماركت چه قدر رفتارش خوب بود، من بهش افتخار مي كنم."
بينش كودك را تقويت كنيد
كمك كردن به بچه هاي نيازمند، باعث مي شود آنها قدردان چيزهايي كه دارند باشند.
خانم "لي" از سينسيناتي مي گويد: "من كودك دو ساله ام رو تشويق كردم تا با هم توي خانه چيزايي براي مؤسسه خيريه محله مون جمع كنيم، باور كنين حتي بچه هاي خيلي كوچيك هم مي تونن بفهمن كه چه قدر خوشبخت هستند."

برگرفته از: American baby