چگونه فجایع طبیعی را برای کودکان توضیح دهیم؟
تجسم کنید که کودک شش ساله شما تصاویری از بچه هایی را دیده که در محیطی خاک آلود و غیربهداشتی مشغول بازی هستند یا در نهرآب آلوده ای آبتنی می کنند، تجسم کنید که فرزند نوجوان شما در حالی در برابر تلویزیون میخکوب شده که تلویزیون تصاویر مادر و پدرهایی را پخش می کند که با چشم های گریان و چهره های بسیار متأثر در زیر آوار زلزله یا در میان جنازه های بی نام و نشان به دنبال اجساد فرزندان و خانواده خود می گردند. موقع شام فرزند ده-یازده ساله شما می پرسد:«بابا! ممکنه چنین اتفاقی برای ما هم بیفته؟»
شما چه پاسخی باید بدهید؟ چه باید بکنید؟ چگونه باید با نگرانی فرزندتان برخورد کنید بدون این که موجب افزایش ترس و نگرانی او بشوید؟ آیا برایتان امکانپذیر است که در این لحظه به فرزندتان اطمینان خاطر بدهید؛ حال آن که خودتان از رنج و اندوه بی حسابی که در چهره والدینی در گوشه ای دیگر از کشور یا جهان می خوانید پریشان حال و وحشت زده هستید؟
درست است، شما با بازماندگان چنین فجایعی که عزیزانشان را از دست داده اند احساس همدردی می کنید. شما خدا را شاکر هستید که در حالی که چنین تصاویر دهشتناکی را بر صفحه تلویزیون می بینید فرزندانتان در خانه ای راحت، از خطر ایمن و سلامت هستند. شما می توانید از این موقعیت فوق العاده غم انگیز استفاده کنید و به فرزندانتان درباره عشق و مردم دوستی، همدردی و غمخواری با دیگران، و فناناپذیری روح انسان درس های آموزنده ای بدهید. وقتی کودکان تصاویر یک فاجعه هولناک را می بینند و غمگین می شوند لازم است که با آن ها به کند و کاو و گفت و گو بپردازید، این کار را هر چه زودتر انجام دهید بهتر است. منظور ما از کندو کاو و گفت و گو دراین جا این است که سؤالات بچه ها را خودتان بپرسید، اطلاعات جمع آوری کنید، سؤال بپرسید و احساسات بچه ها را به خودشان منعکس کنید.
به سوالاتشان پاسخ های علمی بدهید. به بچه ها به زبان مناسب سن شان آنچه را که در مورد زلزله، سیل، گردباد و سایر بلایای طبیعی می دانید بگویید. اطلاعات واقعی ارائه بدهید. می تو انید از کتاب ها و مجلات نیز برای تهیه اطلاعات لازم کمک بگیرید.
درباره تأثیرات فجایع طبیعی و ویرانی های حاصل از قهر طبیعت با فرزندانتان صحبت کنید. علاوه بر این اینجا فرصت مناسبی است برای تشریح رابطه علت و معلول برای بچه ها. سعی کنید توضیحاتتان را به آنچه بچه ها در تلویزیون دیده اند یا مستقیما از شما پرسیده اند محدود کنید، چون اطلاعات زیاد در این زمان می تواند باعث افزایش ترس و نگرانی آن ها بشود. در این جا هدف این است که توضیحاتتان مختصر، دقیق و صحیح باشد و صرفا اطلاعاتی درباره آنچه بچه ها دیده اند به آن ها ارائه دهید. اگر شما نتوانید به آن ها اطلاعات بدهید، اگر نتوانید با آن ها به کند و کاو و گفت و گو بپردازید، ذهن بچه ها جاهای خالی را پر خواهد کرد. بنابراین بهتر است که به جای آن که بگذارید کودک جاهای خالی را در ذهن خود با قوه تخیلش پر کند، خودتان شکاف ها را با معلومات صحیح پر کنید.
روی احساسات تمرکز کنید. فرزندان شما طیف گسترده ای از احساساتی که بر صفحه تلویزیون نقش بسته مشاهده می کنند، آن ها دلتنگی، غم، وحشت، تسکین وتسلای خاطر، خوشی، افسردگی و یأس را در میان افراد مشاهده می کنند. علاوه بر همه این ها، آن ها شخصاً سرشار از احساساتی هستند که قادر به بیان آن ها و حتی تشخیص شان نیستند.وقتی می بینید فرزندتان احساس اندوه یا رنج می کند به او بگویید:« به نظر میاد از دیدن این تصاویر خیلی غمگین شدی» یا « به نظر میاد خیلی می ترسی که چنین اتفاقی برای ما هم بیفته.» بچه ها تشنه تشخیص احساسات خود هستند و این فرصت مناسبی برای تامین این نیاز آن ها است. احساسات آن ها را برایشان بیان کنید. این کار به آ ن ها کمک می کند که احساسات خود را خودآگاهانه درک و لمس کنند. این کار به آن ها یاد می دهد که داشتن و بیان احساسات منفی از قبیل آن چه در بالا نام بردیم امر بد وناپسندی نیست و نشانه ضعف فرد نیز نیست.
وقتی تلویزیون موجی از احساسات شدید را به نمایش می گذارد با صحبت کردن در مورد آن، این احساسات را تکریم کنید. به غم و اندوهی که نمایش داده می شود اشاره کنید. از این که بزرگسالی باشید که رنج و اندوه دیگران را نادیده می گیرد و از درک و تایید آن سرباز می زند؛ خودداری کنید، طوری برخورد نکنید که گویی افراد آسیب دیده نادیدنی هستند یا وجود خارجی ندارند. در مورد احساسات خودتان صحبت کنید. در مورد احساس همدلی و همدردی و رنجی که به خاطر فقدان آدم های دیگر در درون خود احساس می کنید با فرزندتان صحبت کنید. بگذارید فرزندتان ببیند و بشنود که شما احساس خود را بیان می کنید، به این ترتیب شما به آن ها کمک می کنید که بتوانند زبان بیان احساساتشان را پیدا کنند و در بقیه عمر از آن استفاده کنند. هنگامی که شما با احساسات خود ارتباط برقرار می کنید و به احساسات فرزندانتان درباره دیگر مردمان احترام می گذارید؛ درس های مهمی در مورد وضعیت و شرایط انسان به او می آموزید. به این ترتیب شما به او کمک می کنید که درک کند ما انسان ها بسیار بیش از آن که متفاوت باشیم به یکدیگر شبیه هستیم، به او کمک می کنید که ببیند ما انسان ها همگی با هم همبستگی داریم و مهم نیست چه قدر با هم فاصله داشته باشیم ودر کدام گوشه ی کشور یا دنیا باشیم، و بالاخره کمکش می کنید که بیاموزد«بنی آدم اعضای یکدیگرند.»
همچنان که این فرایند کندو کاو و گفت و گو را پیش می برید فرزندتان را تشویق کنید که به دنبال افراد یاریگر بگردد. افراد یاریگر همیشه در چنین مواقعی پیدایشان میشود. همیشه افرادی هستند که برای کمک پا پیش بگذارند. در فجایع هولناک یاریگران زیادی خواهند بود که نقش ها و وظایف متفاوتی را بر عهده می گیرند. آن ها را به فرزندتان معرفی کنید.
در این مورد که چگونه می توانید در فجایع به عنوان یک خانواده یاریگر باشید با فرزندتان صحبت کنید. شاید شما بتوانید به حادثه دیدگان کمک نقدی یا غیرنقدی بکنید، خون اهدا کنید، برایشان دعا کنید یا حتی با هلال احمر و سازمان های امدادی تماس بگیرید و بپرسید که چه چیزهایی در نقاط حادثه دیده مورد لزوم است. یک یا چند راه را برای کمک کردن انتخاب کنید و بگذارید بچه ها هم در انجام آن ها به شما کمک کنند. بگذارید بچه ها همراه شما به پایگاه انتقال خون بیایند و شاهد اهدای خون شما باشند. بچه ها را برای خرید اقلام بهداشتی موردنیاز حادثه دیدگان که سازمان های امدادی درخواست کرده اند با خود به خرید ببرید. بگذارید بچه ها در بسته بندی اقلام خریداری شده کمک کنند و در امور یاریگری مشارکت فعال داشته باشند. بگذارید بچه ها عشق و مردم دوستی را در این فعالیت ها ببینند.
از این رهگذر ما به بچه هایمان کمک می کنیم که چیزهایی درباره احساسات، جستجوی یاریگرها، درک همبستگی انسان ها و تعلق خاطر آن ها نسبت به یکدیگر یاد بگیرند، و بیاموزند که ما انسان ها حتی اگر فرسنگ ها از یکدیگر دور باشیم گویی همسایه یکدیگریم و به همان اندازه می توانیم در شادی و غم و رنج یکدیگر شریک هم باشیم و به یاری هم برخیزیم.
برگرفته از: www.parentstalk.com
0 :پاسخ
Post a Comment
<< Home