نـشـــــــاط

Wednesday, March 08, 2006

همدلي، مهارت ارتباطي كليدي

- من و همسرم ظاهراً با هم روابط خوبي داريم، اما من احساس مي كنم كه رابطه ما آن قدرها هم صميمانه نيست. او احساسات مرا درك نمي كند... .
اساس نزديكي عاطفي در يك رابطه "همدلي" است، و "همدلي" ريشه و بنياد تجربه ما انسانها به عنوان "ما" به جاي "من" و "تو" است. اگر احساس كنيد شريك زندگي شما (يا طرف مقابل شما هركه باشد) واقعاً آن چيزي را كه شما در مورد يك مسأله احساس مي كنيد حس مي كند، سختي و فشار كمتري را احساس خواهيد كرد، علاوه بر اين به يكديگر نزديكتر خواهيد شد و بيش از پيش به او اعتماد خواهيد كرد، و اين كار به نوبه خود باعث خواهد شد تا او نيز احساسات مشابهي از نزديكي و اعتماد را نسبت به شما تجربه كند. اصولاً همدلي يك مهارت مثل هر مهارت ديگري است كه مي توانيد آن را كسب كنيد و از همسرتان هم بخواهيد آن را كسب كند. علاوه بر اين، تقويت مهارت همدلي به شما كمك خواهد كرد كه بتوانيد والدين خوبي نيز باشيد. بچه ها نيز نياز به همدلي دارند.
تخيل عاطفي
همدلي به معناي توافق يا تأييد نيست. همدلي يعني درك كردن، يعني مستقيماً لايه هاي زيرين احساسات، خواسته ها و محركهاي رواني فرد ديگر را درك كنيد، يعني به دنيا از چشمان وي بنگريد: "اگه من جاي اون بودم چه احساسي داشتم؟" همدلي، به معني چهار مهارت اساسي زير است: توجه كردن، پرس و جو، تعمق، مجدداً چك كردن
توجه كردن
توجه، مثل نورافكن است، موضوع موردنظر را روشن مي كند. به چندين طريق مي توانيد مهارت "توجه كردن" خود را تقويت كنيد: خونسردي تان را حفظ كنيد. خودآگاهانه بخواهيد كه براي مدت زماني خاص توجه تان را به مخاطب معطوف كنيد. فقط گوش كنيد، بدون اين كه درباره آن چه مي گويد، قضاوت كنيد. بدون اين كه سعي كند نقش روانكاو يا درمانگر را ايفا كند در مورد لايه هاي عميق تر احساسات فرد به ملايمت و با ملاحظه پرس و جو مي كند. اين كار بايد با دقت تمام و اغلب در اواخر گفت و گو انجام شود، بدون اين كه به نظر برسد شما مي خواهيد مسايلي كه اكنون مطرح شده بي اهميت تلقي كنيد (به خصوص اگر در مورد خودتان باشد).
چك مجدد
وقتي پيغامي را دريافت مي كنيم بايد به فرستنده اعلام كنيم "پيام دريافت شد". در غيراين صورت او همچنان به ارسال پيام ادامه خواهد داد، حتي گاه قوي تر و بيشتر. بنابراين سعي كنيد سؤالاتي نظير موارد زير را مطرح كنيد: بذار من بگم چي از حرفات فهميدم، تو مي گي... ؟من مطمئن نيستم كه اونو كاملاً فهميده باشم، اما به نظرم منظورت اينه كه...، درسته؟ آيا مسأله اصلي به نظرت اينه كه ...؟آيا درسته كه بگيم تو احساس مي كني كه...؟بنابراين يك قسمت قضيه اينه كه...، قسمت دومش اينه كه... و قسمت سومش هم اينه كه...، درسته؟
پاداش همدلي
با داشتن تصوير و تصور بهتري از احساسات و خواسته هاي طرف مقابل مان، بهتر مي توانيم مسايلمان را حل كنيم، چون به اين ترتيب مي توانيم رفتار هماهنگ تر و متناسب تري در قبال يكديگر داشته باشيم. علاوه بر اين وقتي طرف مقابل ما احساس كند كه درك شده، بيشتر مشتاق درك متقابل خواهد شد. وقتي نيازهاي اوليه و اصلي بقا برآورده مي شوند عميق ترين پرسش هركسي در هر رابطه مهمي اين است: "تو مرا درك مي كني؟" و تا وقتي كه اين سؤال با يك "بله" پاسخ داده نشود، اين سؤال همچنان به گل آلود كردن رابطه آن دو خواهد پرداخت، اما وقتي همدلي را دائماً زنده نگه مي داريم، تار و پود رابطه مكرراً درهم بافته مي شود و بافت رابطه محكمتر و مقاومتر مي شود. برگرفته از: www.familyresource.com :

Wednesday, February 01, 2006

خانواده ی خوشبخت!

شايد فكر كنيد در اين زمانه پر مشغله، وقتي براي استراحت يا تفريح در كنار اعضاي خانواده باقي نمي ماند، اما با كمي دقت و حوصله در خواهيد يافت كه راههاي بسيار ساده و ملموسي وجود دارد كه از آن طريق مي توانيد براي لحظاتي آرامش بيشتري در روزهاي پر مشغله به دست آوريد.
شوخي و تفريحات خودجوش، گفت و گوهاي صميمانه، تغيير و اصلاح شرايط زندگي، بخشي از اين راههاست. زيرا سبب مي شود بچه ها احساس بهتري نسبت به خودشان داشته باشند و شما و همسرتان نيز به عنوان والدين، احساس اطمينان و شايستگي كافي بكنيد، ضمن آن كه اين روشها نياز به زمان زياد، پول فراوان يا برنامه ريزي گسترده ندارند، اما تغيير قابل ملاحظه اي در زندگي شما به وجود مي آورند و احساس شادي، خوشبختي و رضايت را در زندگي شما تقويت مي كنند.
مي پرسيد چگونه؟ به نمونه هاي زير توجه كنيد.

صبح تعطيل: فرصت بزرگ
از صبح روزهاي تعطيل نهايت استفاده را ببريد. از بچه ها بخواهيد براي 15 دقيقه همگي به تخت خواب شما بيايند، آنها را در آغوش بگيريد و ببوسيد و محبت تان را بي دريغ به آنها ابراز كنيد.
به رغم اين كه برنامه هر روزه شما اين است كه صبح از جا بپريد و سريع همه كارها را انجام دهيد تا همه سر موقع به محل كار، مدرسه يا مهد كودك برسند، روز تعطيل سعي كنيد هيچ برنامه زود هنگامي نچينيد، به اين ترتيب مي توانيد لحظاتي را بي دغدغه با هم وقت بگذرانيد و احساس صميميت بيشتري با يكديگر داشته باشيد.

نفس عميق يادت نره!
زماني كه احساس مي كنيد ديگر نمي توانيد بچه ها را تحمل كنيد نفس عميقي بكشيد تا آرام شويد. تحقيقات نشان مي دهد كه نفس عميق به عنوان يك مكانيزم آرامش بخش تأثير به سزايي بر افراد دارد، اين كار براي كودكان نيز مؤثر است. مادري كه در خانه اغلب از تكنيك نفس عميق استفاده مي كرد، يك روز متوجه شد كه دختر شش ساله اش هم وقتي با برادر كوچكترش درگير مي شود براي بازيافتن آرامش نفس عميق مي كشد. جالب اين كه وقتي اين مادر از دست بچه ها خشمگين مي شد، دخترش به او يادآوري مي كرد كه: "مامان، نفس عميق يادت نره!"

تحسين غيرمستقيم
گاهي بچه ها تحسين و تشويق مستقيم را به حساب نمي آورند يا از آن خجالت مي كشند، از اين رو بد نيست گه گاه براي تحسين آنها از روش غيرمستقيم استفاده كنيد، به اين ترتيب كه بگذاريد بشنوند كه پيش ديگران از آنها تعريف مي كنيد. يك تمجيد غيرمستقيم مي تواند محرك قوي تري براي اعتماد به نفس كودك باشد، چون بچه مي فهمد كه تمجيدتان جدي و صادقانه است.

صحبت به نوبت
اگر موقع غذا خوردن، زمان درگيري و بحث و جدل در خانه شماست، روش صحبت به نوبت را به كار ببريد. يك دستمال سفره رنگي سر ميز يا سفره بياوريد و در طول غذا خوردن اين دستمال دست به دست بگردد و به دست هر كس رسيد مي تواند چند دقيقه بدون وقفه حرف بزند، اين روش خوبي - حتي براي بچه هاي كوچكتر - است كه گوش كردن و صحبت كردن درباره اتفاقات روزانه شان و مراعات نوبت و اظهار احترام به ديگران را تمرين كنند.

بعد از جشن تولد
برگزاري جشن تولد براي بچه ها و تدارك براي مهمانان مدعو به زحمتش مي ارزد، اما خستگي و گرفتگي پس از جشن تولد براي والدين و كودك نيز پديده رايجي است. بنابراين، بهتر است پس از رفتن آخرين مهمان شما و كودكتان نيز خانه را ترك كنيد، مي توانيد با هم براي كمي قدم زدن در پارك يا خوردن يك بستني بيرون برويد. در اين فرصت در مورد اتفاقات و نكات جالب جشن تولد با هم صحبت كنيد. پس از اين وقفه كوتاه، كودك آرامتر خواهد بود و حال بهتري خواهد داشت، شما نيز آمادگي بيشتري براي جمع و جور كردن ريخت و پاش مهمانها خواهيد داشت.

تكرار دستور
اين تكنيك ساده به سرعت ارتباطات خانوادگي شما و همكاري در خانواده را بهبود مي بخشد. روش كار اين است كه به سادگي از كودك بخواهيد دستوري را كه به او داده ايد براي شما تكرار كند. به طور مثال بپرسيد: "لطفاً چيزي را كه گفتم تكرار كن".
والدين اغلب تعجب مي كنند وقتي متوجه مي شوند كه اغلب اوقات بچه هاي كوچكتر اصولاً حرف آنها را نفهميده اند. شما ممكن است گفته باشيد: "تلويزيون ساعت هشت خاموش مي شود" در حالي كه فرزندتان آن را اين طور شنيده: "من تا ساعت هشت نمي توانم تلويزيون تماشا كنم." كاهش ميزان چنين بدفهمي هايي، دلخوري و بي حوصلگي را در هر دو طرف كم مي كند.

ده دقيقه در روز مخصوص بچه هاهر روز ده دقيقه را در زمان معيني به بازي با بچه ها اختصاص دهيد و بعد دوباره به امور روزمره خود بپردازيد. براي مثال بعضي خانواده ها به شطرنج، كارت بازي، درست كردن پازلهاي صد قطعه اي، خواندن دو صفحه از كتاب مورد علاقه بچه ها يا كارهايي مانند اينها مي پردازند. چنين فعاليتهايي به مرور به صورت يك سنت خانوادگي در مي آيد و به كودكان و والدين آرامش و پيوند بيشتري مي دهد.

وقت اختصاصي
هفته اي يك بار، يك ساعت با هر يك از فرزندانتان به تنهايي وقت بگذرانيد، هر كاري كه بچه دوست دارد همراه او انجام دهيد، ممكن است يكي از بچه ها دوست داشته باشد دوشنبه ها بعدازظهر يك ساعتي با شما بازي رايانه اي بكند يا ديگري چهارشنبه شبها شطرنج را ترجيح بدهد يا از فوتبال در عصرهاي سه شنبه با شما لذت ببرد. وقتي كودكان بدانند هر كدام زمان منحصر به فردي توجه اختصاصي شما را براي مدتي طولاني در اختيار دارند، مي آموزند كه به اوقات ديگران نيز احترام بگذارند و صبر كنند تا نوبت خودشان برسد.

تغيير وضعيت
گاهي براي تغيير وضعيت و خروج از كشمكش بهتر است صحنه را تغيير بدهيد. يك راه اين است كه اعلام كنيد قصد داريد همه را به گردش ببريد، اعضاي خانواده را برداريد و بيرون برويد؛ سري به پارك محله، كتاب فروشي، كتابخانه يا كافي شاپ براي خوردن بستني و ... بزنيد حتي اگر اين گردش فقط يك ساعت طول بكشد سرگرمي و تفريحي كه به وجود مي آيد حواس افراد را از موضوعات جزيي كه در منزل تحريك كننده هستند، پرت مي كند.

ذكري از موهبت هاي روزانهقبل از خواب يا بعد از شام دقايقي را به صحبت در مورد چيزهاي خوبي كه در زندگيتان هست، اختصاص دهيد. در اين كار زياده روي و بزرگ نمايي نكنيد، براي مثال فقط بگوييد:" مي دانيد بهترين اتفاقي كه امروز برايم افتاد چي بود؟ اين كه ... " و به همين ترتيب از بقيه اعضاي خانواده هم بخواهيد كه چيزها و اتفاقات خوبي كه در طول روز داشته اند را تعريف كنند.
اين كار راه خوبي براي پايان دادن يك روز با نگرشي مثبت است.

غروب جمعه
احتمالاً شما نيز مثل بسياري از خانواده هاي ديگر غمزدگي بعدازظهر روزهاي جمعه را چشيده ايد. براي از بين بردن اين حالت مي توانيد يكي - دو دوست يا همسايه يا فاميل را همراه بچه هايشان دعوت كنيد، قرار بگذاريد كه در اين گردهماييها هر كس خوراكي مختصري همراه خودش بياورد، گپ و گفت بزرگترها و بازي بچه ها اوقات خوشي را در بعدازظهر جمعه براي اعضاي خانواده فراهم خواهد كرد و از دلگيري غروب جمعه خواهد كاست.

كيك تولد نصفه
جشن تولدي ساده، نمادين و كم خرج برگزار كنيد! جالب مي شود اگر يك كيك تولد نصفه بپزيد، تعداد شمعهاي تولد را به اضافه نصف از يك شمع در نظر بگيريد، و هديه هاي كوچك تهيه كنيد. هر دليلي براي جشن گرفتن، هر چند جشني كوچك باشد روحيه اعضاي خانواده را شاداب مي كند و آنها را از روزمرگي خارج مي كند.

توضيح اضافه ممنوع
يكي از منابع مهم استرس براي والدين اين است كه وقتي مي خواهند بچه ها كاري را انجام دهند به توضيحات زياد و تذكرهاي مكرر متوسل مي شوند. تصميم بگيريد كه توضيحات تان را به يك يا دو جمله محدود كنيد. براي مثال وقتي با بچه ها به پارك مي رويد فقط يك بار بگوييد "وقت رفتنه، چون هوا دارد تاريك مي شود" به اين جمله عبارت ديگري مثل: "وقت حمام است" يا "وقت شام است" يا هر دليل ديگر اضافه نكنيد.
موجز بودن توضيحات مانع از اين مي شود كه در دور باطلي از بحث و جدل پايان ناپذير با بچه ها گرفتار شويد. توضيحات زياد تنها باعث گيج شدن آنها مي شود، اگر از همان ابتدا بر تمايل خود به توضيح دادن زياد غلبه كنيد، شما و بچه ها احساس آرامش بيشتري مي كنيد.

يك شب در هفته: رسانه ها و بازي هاي پيشرفته ممنوع
يك شب در هفته اجازه ندهيد كسي در خانه تلويزيون، رايانه، ويديو، سي دي و ضبط صوت روشن كند. اين موقعيت فرصتي فراهم مي آورد تا به بازيهايي بپردازيد كه واقعاً بازيهاي تعاملي محسوب مي شوند و دو طرف بازي مجبورند به طور واقعي با هم ارتباط برقرار كنند، بازيهاي قديمي مختلف، منچ، شطرنج، كتاب خواني، جوك تعريف كردن و حتي گفت و گوهاي دوستانه معمولي نمونه هاي مناسبي در اين زمينه هستند.

احترام به طبيعت
زماني را صرف اين كنيد كه به فرزندتان احترام به طبيعت را بياموزيد. بگذاريد بازوانش را به دور يك درخت حلقه كند و آن را در آغوش بگيرد، گلهاي رز را بو كند، يا شبانگاه به ستارگان خيره شود. به اين كارها نه به عنوان يك فرصت آموزشي بلكه به عنوان روشي بنگريد كه از اين طرح كودك احساس مي كند جزيي از يك كل بسيار عظيم است. بسياري از افراد در جامعه و بسياري از روشهاي تربيت فرزند مايلند كه كودكي پرورش دهند كه سرشار از حس بزرگي، قدرت، استثنايي و فوق العاده بودن و تنهايي باشد. اما حقيقت اين است كه اگر كودكان بدانند مركز عالم امكان نيستند بلكه تنها بخشي از اين دستگاه عظيم محسوب مي شوند، احساس امنيت و آرامش خاطر بيشتري خواهند داشت.

برگرفته از parents.com

Saturday, January 21, 2006

کودک لوس

بچه لوس اغلب محصول محيط خويش است. اگر هميشه تسليم مي شويد، اكنون وقت آن است كه تغيير رويه بدهيد. "امي راش" در مورد پسر سه ساله اش ميشل احساس ناخوشايندي دارد. او مي گويد: "ميشل هميشه دوست داشت من كارهاشو انجام بدم." براي همين، هر وقت موقع برگشتن از پارك به خانه بود يا وقتي بايد غذايش را تمام مي كرد، با دادن يك تكه شكلات، او را آرام مي كردم اما خيلي زود اين برنامه نتيجه معكوس به بار آورد. به جاي اين كه شكلات جايزه اي براي آرام شدن او باشد، ميشل دائماً شكلات مي خواست، حتي سر صبح ساعت هشت! مي گويد: "اگه سريع بهش شكلات نمي دادم، داد و فرياد راه مي انداخت، من متوجه شدم كه داره لوس ميشه و بايد سريعاً تغييراتي در اوضاع بدم."
ترك عادت
لوس كردن بچه ها معمولاً از چيزهاي كوچك شروع مي شود؛ مثل دادن يك آبنبات يا شكلات؛ اما بتدريج به شكل آفتي از كج خلقي و زياده خواهي در مي آيد. بسياري از ما تا به حال با كودك لوسي برخورد كرده ايم كه يك كمد پر از اسباب بازي دارد، ولي به گفته دكتر ليندا اكردولو، استاد روان شناسي دانشگاه كاليفرنيا كه مي گويد: "مسأله، مقدار مايملك و اسباب بازيهاي بچه نيست بلكه طرز رفتار اوست."لوس كردن براي والدين كودكان نوپا مفهوم گيج كننده اي دارد، مثلاً آنها براي افتادن يك كلاه هم قشقرق راه مي اندازند. بنابراين، مرزبندي بين رفتاري كه بخشي از فرآيند رشد كودك است و آنچه نشانه لوس شدن بچه است، كار دشواري است. اما درك اين تفاوت، موضوعي حياتي است، چون تسليم شدن دائمي به خواست كودك، پيامد ناگواري دارد. مداراي زياده از حد با بچه ها نه تنها زندگي را براي ديگران نامطبوع مي كند، بلكه خود بچه ها نيز در دوست يابي و عملكرد شادمانه در زندگي، مشكل پيدا مي كنند.دكتر" اكردولو" مي گويد: "ممكن است والدين يك بچه لوس همواره با او كنار بيايند، اما بچه هاي ديگر چنين كاري نخواهند كرد. والدين به زودي متوجه خواهند شد كه فرزندشان دوستي هاي كوتاه مدت با ديگران برقرار مي كند و مرتباً به سراغ همبازيهاي ديگر مي رود."
عصر فراواني
متخصصان مي گويند نسل جديد كودكان در برابر لوس شدن آمادگي و آسيب پذيري زيادي دارد. بچه ها از سنين بسيار پايين به طور فزاينده اي به داشتن اسباب بازيها و كالاهاي مادي بيشتر معتاد مي شوند. ربكا ايساكسون ساكن نيويورك، مي گويد:"در مهد كودك بچه من، هر كودكي با خودش كيفي پر از اسباب بازيهاي نسبتاً گران همراه مياره، اينجوري شما احساس مي كنين يا بايد در اين رقابت شركت كنين يا بچه تون پيش بقيه بچه ها كم مياره" البته برنامه ها و تبليغات تلويزيوني هم در اين مورد مزيد بر علت است.
چه چيزهايي بايد به بچه داد؟
قطعه ديگر پازل، طرز رفتار شما در قبال ساير خواسته هاي بچه(نه فقط كالاهاي مادي) است. بسياري از والدين مي پرسند: آيا برآوردن خواسته كودك مبني بر بازي كردن با مادر آن هم موقعي كه مشغول تهيه شام است، نوعي لوس كردن او محسوب نمي شود؟آليسا، مادر كينان 16 ماهه، مي گويد: " هر وقت كينان با پرستارش تنهاست ، بيقراري مي كنه و براي همين من هميشه دير سركارم مي رسم. شوهرم معتقده من زيادي ناز كينان رو كشيدم و لوسش كردم. سؤال اينه كه واقعاً از كجا بفهميم رفتارمون با بچه واقعاً مهربانانه است يا داريم زياده روي مي كنيم؟"
پيشگيري از لوس شدن در هر سني
متخصصان معتقدند بچه ها همان طور كه با هر چيزي از قبيل اسباب بازي، شكلات يا آزاد گذاشتن زياده از حد ممكن است لوس شوند، در هر مرحله اي از رشد نيز امكان لوس شدن آنها وجود دارد. به همين دليل والدين بايد با چگونگي رفتار كودكان در هر سني بيشتر آشنا شوند تا هر عملي را به حساب لوس شدن او نگذارند.
از تولد تا يك سالگي
تقريباً در بيشتر طول سال اول زندگي كودك، لازم نيست نگران لوس شدن او باشيد.تا قبل از نه ماهگي بچه ها مهارت تحميل كردن خود و تحت تأثير قرار دادن آگاهانه ديگران را ندارند و تنها وقتي گريه مي كنند كه واقعاً نياز به چيزي داشته باشند، مثلاً غذا يا آرامش. طي اين مدت، براي اينكه كودك احساس امنيت داشته باشد، حتماً به گريه هاي او توجه كنيد و به كمكش برويد.
سنين يك تا سه سالگي
وقتي كودك به سن نوپايي مي رسد، اوضاع قطعاً مبهم تر مي شود و كج خلقي بر سر هر چيزي از پوشيدن جوراب تا خوردن غذا به اتفاقي هر روزه تبديل مي شود. اما اين نشانه يك بچه نازپرورده يا لوس نيست، بلكه بخش كاملاً بهنجاري از رشد كودك است. در چنين كشاكشهايي، بچه ها در پي اعلام استقلال خود هستند و وقتي نمي توانند حس و تمايل دروني خود براي كسب استقلال را به خوبي توصيف كنند، احساس ناكامي مي كنند. دكتر كاپ، روان شناس رشد در كاليفرنيا مي گويد: "نحوه برخورد و واكنش شما در قبال كج خلقي ها، تعيين مي كند كه كودكتان لوس خواهد شد يا نه. براي مثال، يك كودك نوپا مي تواند خودش با اسباب بازيهايش بازي كند، اما ممكن است ترجيح بدهد تمام مدت در آغوش باشد. تبعاً اگر به خواسته اش نرسد، قشقرق به راه مي اندازد."در چه شرايطي تسليم شدن به چنين خواسته هايي افراط آميز است؟ اول اين كه به كودكتان مي آموزيد داد و هوار و نق زدن راه مؤثري براي گرفتن چيزي است كه مي خواهد.دوم اين كه بدين ترتيب نمي گذاريد ياد بگيرد خودش خود را سرگرم كند. همچنان كه بچه بزرگتر مي شود، چون نمي تواند خودش به تنهايي بازي كند پرتوقع تر مي شود و براي سرگرم شدن، بيشتر به والدين خود وابسته مي شود.دكتركاپ در اين باره مي گويد: "اگر واقعاً ناراحت است بغلش كنيد، اما اگر فقط به نظر مي رسد خسته شده، تشويقش كنيد كه با اسباب بازيهاي مورد علاقه اش بازي كند."نكته مهم، قاطعيت شماست. دكتر كاپ معتقد است: "اگر نتوانيد در مورد مسائل مهم اصولي را حكمفرما كنيد، كودك نوپايتان را لوس خواهيد كرد. در مورد چيزهايي مثل ساعت خواب يا مسايل ايمني، قاطعانه برخورد كنيد. در مورد چيزهاي كم اهميت، مي توانيد بچه را به حال خود بگذاريد، مثلاً چه اشكالي دارد بگذاريد بلوز نارنجي را با جوراب سبز بپوشد؟!"
سنين سه تا چهار سالگي
وقتي كودك به سن سه سالگي مي رسد، كم كم متوجه مي شود نمي تواند هر چيزي را كه مي خواهد به دست آورد، از اين رو شدت واكنش او در قبال شنيدن "نه"كمتر مي شود. اما هنوز نمي تواند خودش را كاملاً كنترل كند؛ هنوز هم او در سوپر ماركت بسته اي شكلات بر مي دارد و خوشحال نخواهد شد اگر از او خواهش كنيد كه بسته را داخل قفسه سر جايش بگذارد.به بيان روشن تر، كودكان پيش دبستاني كم كم به احساسات ديگران پي مي برند. كاپ مي گويد: " مي توانيد قوانيني را ايجاد و تأييد كنيد كه با احساسات و نيازهاي ديگران مرتبط باشد؛ مثلاًَ اين كه يك كودك پيش دبستاني نبايد بدون اجازه بچه ديگر، اسباب بازيهاي او را بردارد."اما اطلاع از رفتار ديگران، وجه ديگري هم دارد. براي مثال، كودك شما متوجه مي شود وقتي يكي از دوستانش ديگر با اسباب بازي قبلي خود بازي نمي كند، والدينش بلافاصله اسباب بازي جديدي براي او مي خرند. بدين ترتيب، ممكن است، كودك شما نيز با ديدن او خواهان چنين رويه اي بشود. بنابراين، والدين بايد موضع قاطعي اتخاذ و روشن كنند كه چه مواقعي اسباب بازي هاي جديد براي كودك مي خرند (مثل موقع جشن تولد يا عيد) و چه مواقعي نمي خرند(مثلاً موقع ديدن اسباب بازي در فروشگاه).وقتي بحث و جدلي پيش مي آيد، به ترتيب زير از مهارتهاي اجتماعي فرزندتان بهره ببريد:
1- با دادن توضيحي مختصر، احساسات او را تصديق كنيد. براي مثال، بگوييد: "من احساسات تو رو درك مي كنم. اين كه آدم نتونه چيزي رو كه مي خواد همين الان به دست بياره، نااميد كننده است، اما مي دوني كه توي خانواده ما جشن تولد و عيد زمان هديه گرفتن بچه هاست، پس بايد تا اون موقع صبر كني.
"2- دكتر چارلز تامسون استاد روان شناسي آموزشي و مشاور در دانشگاه تنسي، پيشنهاد مي كند: "راه سودمند ديگر، نرمش و همراهي با حس خيالپردازي بچه هاست: "اون اسباب بازيها واقعاًَ بامزه اند، خيلي جالب مي شد اگه ما خودمون يه اسباب بازي فروشي پر اسباب بازي داشتيم و مي تونستيم با همه اسباب بازيهاي دنيا بازي كنيم."
3- علاوه بر اينها، مي توانيد كودكتان را تشويق كنيد كه فهرستي تهيه كند شامل ده چيز مورد علاقه اش و سپس آن را به شما بدهد تا در موقع جشن تولد يا اعياد، از بين آنها يكي را به عنوان هديه يا عيدي برايش بخريد. دكتر تامسون مي گويد: "بچه ها مي توانند فهرستهايشان را هر وقت بخواهند تغيير بدهند و از اولويت بندي خواسته ها و انتخابهاي خود لذت ببرند."
خاتمه دادن به مارپيچ لوس كردن
اگر كودك نوپا يا پيش دبستاني داريد كه نشانه هايي از رفتار لوس مآبانه از خود بروز مي دهد، چندين روش براي متوقف كردن آن وجود دارد.
جبهه متحد تشكيل دهيد
شما، همسرتان و كسي كه از بچه مراقبت مي كند(مثلاً پرستاربچه) در مورد موقعيتهايي كه نياز به قاطعيت يا نرمش دارد، بايد مقررات واحدي داشته باشيد. كاپ مي گويد:" اگر يكي از والدين قاطع و ديگري بسيار مداراگر باشد، كودك در مورد آنچه مي تواند داشته باشد و آنچه نمي تواند داشته باشد، بسيار گيج مي شود. و وقتي كمي بزرگتر بشود، براي به دست آوردن چيزي كه مي خواهد، از سياست يكي از والدين عليه ديگري سوءاستفاده مي كند."
نگران "حرف مردم" نباشيد
بسياري از مواقع، لوس شدن محصول موقعيتهايي است كه بچه در محيطهاي عمومي با والدين كلنجار مي رود و مايه شرمساري آنها مي شود. با خود عهد كنيد كه بلافاصله از چنين وضعيتهايي خارج شويد تا براي تسليم شدن در برابر لوس كردن بچه و مداراي بيهوده با او، وسوسه نشويد. براي مثال، وقتي كودك از اين كه در جشن تولد دوستش شركت كرده و هيچ هديه اي نگرفته آشفته و در هم ريخته است، او را بيرون ببريد و مكاني آرام پيدا كنيد تا بتوانيد به او كمك كنيد تا آرام شود. با بحث و مشاجره يا دادن توضيحات مفصل، او را بيش از پيش تحريك و برافروخته نكنيد.مادر"ساشا" شانزده ماهه، موافق اين روش است: "هميشه وقتي از پارك بيرون مي آيم ساشا ناراحت مي شه و مي زنه زير گريه و وقتي مي خوام بذارمش توي كالسكه اش، با من دعوا مي كنه، اما من باهاش بحث نمي كنم. فقط مي ذارمش توي كالسكه و راه مي افتم. غالباً هم بعد از چند دقيقه خودش ساكت مي شه."
از نقاط حساس دوري كنيد
اگر مي دانيد كه وقتي با كودك به خريد برويد حتماً براي اسباب بازي به شما التماس خواهد كرد، سعي كنيد او را درخانه يك دوست، فاميل يا پيش پرستارش بگذاريد و بعداًَ بدنبال او برويد. با اعمال اين روش، ممكن است او پس از مدتي عادت خودش را مبني بر درخواست هميشگي اسباب بازي در موقع خريد منزل به فراموشي بسپارد. دراين صورت، پس از مدتي مي توانيد در وضعيتي تازه، باز هم با هم به خريد برويد.دقت كنيد كه وقتي يكي از شما خسته است به محيط هاي حساسيت برانگيز نرويد. وقتي روزي طولاني و سخت را پشت سر گذاشته ايد، بيشتر احتمال دارد تسليم بچه بشويد، بچه هم اگر خسته باشد يا به اندازه كافي استراحت نكرده باشد، احتمال تحريك شدن و بهانه گيري اش بيشتر است.
بتدريج تغيير رويه دهيد
اگر كودك شما قبلاً رفتار لوس مآبانه اي داشته كه مي خواهيد آن را تغيير دهيد، رويه ضد لوس كردن خودتان را به آرامي پيش ببريد كه به بچه شوك وارد نشود. براي مثال، اگر بچه شما عادت دارد وقتي با هم به سوپر ماركت مي رويد چندين شكلات و آبنبات چوبي و بيسكويت بردارد، به مرور تعداد آبنبات هايي كه اجازه مي دهيد بردارد كم كنيد تا زماني كه تنها اجازه داشته باشد يك شكلات يا آبنبات انتخاب كند.
از تقويت مثبت استفاده كنيد
دكتر تامسون مي گويد: قبل از اين كه با هم به ميهماني يا خريد برويد، به كودك بگوييد: "مي دونم كه وقتي من و تو با هم بريم خريد، تو پسر خيلي خوبي خواهي بود." و اگر بچه واقعاً رفتار خوبي داشت، او را تحسين كنيد، و پيش دوستان و فاميل به نحوي كه به گوش خودش برسد، از او تعريف و تمجيد كنيد، مثلاً به اين شكل: "نمي دونين مري توي سوپر ماركت چه قدر رفتارش خوب بود، من بهش افتخار مي كنم."
بينش كودك را تقويت كنيد
كمك كردن به بچه هاي نيازمند، باعث مي شود آنها قدردان چيزهايي كه دارند باشند.
خانم "لي" از سينسيناتي مي گويد: "من كودك دو ساله ام رو تشويق كردم تا با هم توي خانه چيزايي براي مؤسسه خيريه محله مون جمع كنيم، باور كنين حتي بچه هاي خيلي كوچيك هم مي تونن بفهمن كه چه قدر خوشبخت هستند."

برگرفته از: American baby

Saturday, November 05, 2005

چگونه به کودک بیاموزیم خود را سرگرم کند


بيشتر والدين كودكان نوپا آرزو مي كنند كه كودكشان بتواند تنهايي خودش را سرگرم كند. اين خواسته والدين منطقي است، چون كودك نوپا مي تواند اسباب بازي ها را بر دارد، با آن ها بازي كند، دنبال توپ بدود و كتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند كه مي توانند خودشان كارهايي انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام كارها توسط خودشان پافشاري و سماجت به خرج مي دهند. با اين همه يك بچه يك ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدينش بچرخد، ما مي توانيم به او كمك كنيم كه بياموزد چگونه خود را سرگرم كند. جين فوي، متخصص كودكان در كاروليناي شمالي مي گويد: "كودكان نوپا اصولاً نمي توانند براي مدت طولاني به تنهايي بازي كنند". طولاني ترين زماني كه مي توانيد از يك بچه يك ساله انتظار داشته باشيد به تنهايي بازي كند چيزي حدود پانزده دقيقه است، دادن چنين فرصتي به كودك كاري است كه به انجام دادنش مي ارزد، اين كار تنها به اين دليل نيست كه شما فرصت داشته باشيد شام را آماده كنيد يا اتاق را جارو و گردگيري كنيد. دكتر اسكالار متخصص رشد در مركز مطالعات رشد و يادگيري دانشگاه كاروليناي شمالي در اين باره مي گويد:"تنها بازي كردن، تقويت كننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقيت، و مهارت هاي زباني است. اغلب مي بينيم كه يك كودك پانزده ماهه موقعي كه تنها بازي مي كند با خود چيزهايي زمزمه مي كند، چنين بازي هايي پايه و اساس رشد مهارت هاي زباني هستند."دكتر اسكالار مي گويد:" قابليت بچه ها براي تنها بازي كردن به حال و وضعيت آن ها هم بستگي دارد، اگر بچه گرسنه، خسته يا مريض باشد كمتر به تنها بازي كردن رغبت خواهد داشت. علاوه براين شما از يك نوپاي كمي بزرگ تر هم نمي توانيد انتظار داشته باشيد كه مدت طولاني تري تنها بازي كند." دكتر فوي معتقد است: "يك كودك بيست و دوماهه كه از نظر شناختي و زباني قابليت هاي بيشتري از كودك يك ساله يا پانزده ماهه دارد تمايل روز افزوني براي كسب استقلال در خود مي بيند، بنابراين بيش از پيش دوست دارد با شكستن حد و مرزهايي كه شما وضع كرده ايد آن ها را و شما را امتحان كند و بنابراين اين نياز بيشتري به نظارت و توجه مداوم و از نزديك دارد".براي افزايش ظرفيت كودكتان در تنها بازي كردن، چهار كلمه را به خاطر بسپاريد:" علاقه،ايجاد عادت، سازماندهي، و جهت دهي".اول سعي كنيد كودكتان را به فعاليتي مشغول كنيد كه به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما كمي شلوغ كاري اشكالي ندارد به او اجازه دهيد اگر دوست دارد ليوان ها و قاشق ها را جابه جا كند يا لباس ها را از كشوي كمد بيرون بكشد. ژوليت كه يك پسر پانزده ماهه دارد دو كشوي پايين كابينت آشپزخانه را پر از بطري، قاشق و پيمانه هاي پلاستيكي كرده تا هنگامي كه او مشغول درست كردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازي شود و كاري به كار او نداشته باشد. بنابراين مي بينيم كه چه طور سرگرم كردن بچه به كار مورد علاقه اش مي تواند او را به سمت تنها بازي كردن سوق بدهد.چنان كه گفتيم دومين نكته اي كه بايد به ذهن بسپاريد "ايجاد عادت" است. وقتي كودك شما كاملاً مشغول بازي شد، به آرامي كمي دور شويد يا يك مجله به دست بگيريد. وقتي او اسباب بازي به سمت شما مي اندازد تا شما را به بازي بكشاند، به راحتي اسباب بازي را به خودش برگردانيد و جمله كوتاهي درباره بازيش بگوييد و لبخند بزنيد. طي روزها و هفته هاي بعد بتدريج و آرام آرام سعي كنيد فاصله فيزيكي و ذهني خود را از او بيشتر كنيد و بيشتر پي كار خودتان باشيد، اما هرگز كودكتان را بدون مراقبت رها نكنيد. دقت داشته باشيد در محلي كه كودك مشغول بازي است شئ يا موقعيتي وجود نداشته باشد كه امنيت و سلامت كودك را به خطر بيندازد. كودك يك ساله در كي از خطر ندارد. نكته ديگري كه در اين مورد برشمرديم " سازماندهي " فعاليت كودك بود. پر كردن اطراف كودك از اسباب بازي هاي جورواجوري كه دوست شان دارد منجر به دستپاچگي و گيج شدن او مي شود. به جاي اين كار، هر بار تنها يك اسباب بازي در اختيار او بگذاريد و به نوبت اسباب بازي ها را عوض كنيد. تري مي گويد:"من وقتي مي خواهم كتابي بخوانم يا حساب خريدهاي روزانه ام را بكنم؛ از همين روش استفاده مي كنم، كتابم را به اتاق فرزندم مي برم و آن جا اول عروسك پشمالويش را به او مي دهم، بعد از چند دقيقه توپ را و بعد از مدتي دو تا كتاب در اختيارش مي گذارم، به اين ترتيب او مرتب مشغول بازي است و با هر اسباب بازي به نوبت حسابي بازي مي كند و سرگرم مي شود، و من هم به كارم مي رسم."يك كودك يك ساله نياز به جهت دهي دارد، از اين رو وقتي احساس مي كنيد كودكتان آرام آرام علاقه اش را به بازي با يك اسباب بازي از دست مي دهد، با پرسيدن يك سؤال دوباره او را تحريك كنيد. مثلاً وقتي كودكتان مشغول بازي با بلوك هايش است، در حين اين كه مشغول كار خودتان هستيد بدون اين كه مستقيماً وارد بازي با او شويد، با او صحبت كنيد. مثلاً مي توانيد بگوييد:" عجب! تو سه تا مكعب رو روي هم گذاشتي. مي توني يكي ديگه هم بهشون اضافه كني؟"سعي كنيد برنامه تنها بازي كردن بخشي از برنامه روزانه بچه باشد. كلر لرنر، متخصص رشد كودكان در واشينگتن مي گويد:" كليد تقويت توانايي تنها بازي كردن در بچه ها اين است كه با افزايش تدريجي زمان تنها بازي كردن، او را به اين كار عادت دهيد." البته ممكن است اولين تلاش هاي شما براي وادار كردن كودك به تنها بازي كردن بيش از چند دقيقه نتيجه ندهد و كودك پس از دقايقي كوتاه داد و فرياد راه بيندازد و شما را بطلبد، در اين هنگام سعي كنيد سريع به او پاسخ ندهيد، به او فرصتي بدهيد تا خودش با مسأله كنار بيايد. يك زمان مناسب براي ايجاد عادت تنها بازي كردن، بعد از حمام يا ناهار است، اين زماني است كه كودك راضي و خشنود به نظر مي رسد. زمان هايي كه خودتان خسته هستيد براي اين كار انتخاب نكنيد. دكتر فوي مي گويد:" خستگي و تنشي كه شما در درونتان احساس مي كنيد ممكن است در رفتار كودكتان منعكس شود."در ضمن به خاطر بسپاريد كه اين فرايند هميشه با يك الگو و با يك كيفيت ثابت نخواهد بود. كودكي كه يك روز خيلي خوب خودش را به تنهايي سرگرم مي كند، روز بعد ممكن است كاملاً از اين كار امتناع كند، اما شما بايد تلاش كنيد كه فرصت هاي لازم را براي او فراهم كنيد تا تنها بازي كردن را به مرور بياموزد. پيش از اين كه شما فكرش را بكنيد خواهيد ديد كه توانسته ايد پانزده دقيقه تمام به حال خودتان باشيد و كودك كاري به شما نداشته و شادمانه خود را در دنياي بازي غرق كرده است!
برگرفته از: www.parents.com